امیرعماد فراهانی

(کارشناسی جامعه‌شناسی)

ناسیونالیسم یهود، یا به عبارت دقیق‌تر، صهیونیسم، از احساس عاطفی پیروان دین یهود به سرزمین فلسطین نشئت‌گرفته است. این سرزمین در باورهای یهودیان به عنوان سرزمین موعود شناخته می‌شود. جنبش صهیونیسم یک جنبش سیاسی است که از اواخر قرن نوزدهم شکل گرفته و باورهای دینی و تاریخی یهودیان را درباره فلسطین مورد سازماندهی قرار داده است. این جنبش به دنبال جلب یهودیان جهان، به‌ویژه یهودیان کشورهای اروپا، آمریکای شمالی و روسیه به فلسطین بوده است.
این باورهای تاریخی بر اساس متون کهن یهودیان است که بیان می‌کند قوم یهود یا بنی‌اسرائیل، یعنی فرزندان ابراهیم و عبرانی‌ها، نخستین دولت خود را در زمان پیامبری حضرت داوود در حدود هزار سال پیش از میلاد در فلسطین برپا کرده و بنای معبد سلیمان را در بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل استوار ساخته‌اند. همچنین، در روایت‌های موجود یهودیان در کتاب مقدسشان که به عهد عتیق یا تورات معروف است، خداوند در دوران پیامبری ابراهیم فلسطین را به او و فرزندانش بخشیده و در همین متون آمده است که خداوند به ابراهیم فرموده است که قوم او مدتی آواره می‌شوند؛ اما بنا بر اراده خداوند به سرزمینشان باز خواهند گشت (احمدی، 1403: 79-84).

سرزمین موعود

نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یهودیان در نیمه دوم قرن ۱۹ با پشتگرمی و استناد به نکات تاریخی و دینی‌شان که در بالا ذکر شد، گروه‌هایی را سازماندهی کردند که برای بازگشت یهودیان به سرزمین موعودشان، یعنی فلسطین، به تکاپو افتادند. مشهورترین این گروه‌ها، عشاق صهیون و جنبش بیلوی بودند که برگرفته از عبارت دینی «بیت یعقوب, لخی ونیلخاه» به معنای «ای بیت یعقوب، بیایید برویم» است.
بعدها کنگره‌ای به ابتکار تئودور هرتسل در بال سوئیس برگزار شد که نقطه عطفی در تاریخ جنبش صهیونیسم به شمار می‌رود و منجر به تشکیل سازمان جهانی صهیونیسم گردید. سازمان جهانی صهیونیسم در کنفرانس ۱۸۹۷ در شهر بال سوئیس تأسیس شد. در میان نخبگان یهود، ناسیونالیسم عملگرای یهود یا صهیونیسم سیاسی، مدیون و وام‌دار هرتزل است. دیدارهای او با سلطان عبدالحمید دوم، سی و چهارمین سلطان امپراتوری عثمانی و پاپ، رهبر کاتولیک‌های جهان، در جهت درخواست اجازه مهاجرت یهودیان به فلسطین مؤثر نبود و این درخواست‌ها رد شد. تئودور هرتزل که از سلطان عبدالحمید در ازای پول و حمایت سیاسی، زمین‌هایی از فلسطین، به ویژه بیت المقدس، درخواست کرده بود، این پیشنهاد را تنها یک بار مطرح نکرد و هر بار با شدت درخواستش رد شد.

پس از پایان جنگ جهانی اول و انتشار اعلامیه بالفور توسط وزارت امور خارجه انگلستان در 2 نوامبر سال 1917، صهیونیسم در میان یهودیان حامیان بیشتری پیدا کرد و این آغازی بود برای بیش از سه دهه مهاجرت یهودیان سراسر جهان به فلسطین و شروعی برای سال‌ها ظلم، کشتار، جنایت و اشغال فلسطین و فصلی نو در تاریخ خاورمیانه. مهاجرت صدها هزار نفر در طی سه دهه از سراسر جهان به فلسطین و سازماندهی دقیق و حساب‌ شده برای انتقال مهاجران و اسکان آن‌ها واکنش جمعیت مسلمان و بومی عرب منطقه را برانگیخت و در مقابل روحیۀ ملی‌گرایی یهودیان را تقویت کرد. همچنین، آموزه‌های یهودیت سیاسی در خدمت صهیونیسم قرار داشت که همین امر سبب مشروعیت بخشی به آن‌ها و در گسترش احساسات ملی میان مهاجران تأثیر بسزایی گذاشت.
«اوج این مقاومت در قالب شورش عربی فلسطین طی سال‌های 1936 تا 1939 بروز یافت؛ جنبشی سراسری که شامل اعتصابات عمومی، اعتراضات گسترده و درگیری‌های مسلحانه بود. این شورش که یکی از طولانی‌ترین قیام‌های ضد استعماری در منطقه به شمار می‌رود، در نهایت با سرکوب سخت نیروهای انگلیسی و گروه‌های صهیونیستی پایان یافت، اما نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری هویت ملی فلسطینی‌ها داشت (Gelvin, 2014: 115).»
با گسترش اعتراضات مردم بومی و تنش اعراب ساکن با صهیونیست‌ها از اواخر دهۀ 1920 و به‌طور خاص با آغاز شکل‌گیری مقاومت مسلحانه اعراب فلسطینی در برابر مهمانان ناخوانده یهودی، که جنگ چند سالۀ نخست دهۀ 1930 را میان فلسطینی‌ها و یهودیان و نیروهای انگلیسی به دنبال داشت، ناسیونالیسم یهود جنبه رادیکال‌تری به خود گرفت. شکل‌گیری هاگانا در دهۀ 1920 و پس از جنگ اشترن، زوای لئومی و ایرگون و رویارویی آن‌ها با فلسطینی‌های ساکن منطقه، نماد و مهر تأییدی بر این رادیکالیسم است. هزاران یهودی از آلمان، لهستان و دیگر کشورهای اروپایی به فلسطین آمدند تا از افزایش آنتی‌سمیتیسم و محدودیت‌های بریتانیا در اروپا فرار کنند. این مهاجرت‌ها، به تنش‌ها با جمعیت عرب فلسطینی بیش از پیش دامن زد و زمینه‌ساز قیام بزرگ فلسطینی‌ها در 1936–1939 شد (لوئیس، ۱۳۹۸: ۳۱۲–۳۱۵).
نقش نظریه‌پردازانی چون ژابوتینسکی و تأثیر نوشته‌ها و افکار خشونت‌گرایانه او، صهیونیسم را در مسیری بی‌بازگشت از رادیکالیسم قرار داد و تنها راه پیروزی یهودیان را بر دشمن عرب زور می‌دانست. بسنده نکردن جنبش صهیونیسم به اسکان و مهاجرت یهودیان در فلسطین و زیاده‌خواهی آن‌ها برای تبدیل فلسطین نه به وطن بلکه به کشوری برای یهودیان، نگرانی‌های انگلیسی‌ها را هم بیشتر کرد، زیرا تمامی این روند و اتفاقات منافع و آینده انگلستان را در منطقه و به ویژه در جهان عرب به خطر می‌انداخت. به همین دلیل، در سال 1939 برای مهاجرت، انتقال، خرید و فروش زمین محدودیت‌هایی قرار داد تا بتواند کمی بیشتر اوضاع را مدیریت کند.

تولد اسرائیل، زایشی نفرین شده

در تاریخ 15 مه سال 1948، آرزوی هرتسل محقق گشت و ناسیونالیسم یهود با اعلام استقلال خود، اسرائیل متولد شد. ناسیونالیست‌های عرب و گروه‌های مبارز و مقاومت فلسطینی در سال‌های پس از برپایی اسرائیل، در طول قرن بیستم با مقاومت‌های مسلحانه و حتی نبردهای کلاسیک نظیر جنگ سال 1956 و بحران سوئز، جنگ شش‌روزه در سال 1967 و جنگ 1973 که به جنگ رمضان یا یوم کیپور موسوم است، سعی کردند سرزمین‌های از دست رفته‌شان را بازپس بگیرند. گرایش اعراب به صلح و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز از همان زمان و به‌واسطۀ مصر آغاز شد و به سایر کشورها نظیر اردن و عربستان سعودی رسید و در طی چند سال اخیر به کشورهایی مانند بحرین، سودان، امارات متحدۀ عربی و مراکش نیز تسری یافت.
اعلامیه بالفور که در 2 نوامبر 1917 از سوی وزیر خارجه وقت انگلستان، آرتور جیمز بالفور، صادر شد، در واقع بخشی از توافقات پشت پرده جنگ جهانی اول بود. این اعلامیه با حمایت لرد روچیلد، از رهبران بانفوذ یهودیان بریتانیا، منتشر شد و وعده ایجاد یک «کانون ملی برای یهودیان» در فلسطین را می‌داد. اهمیت این سند از آن جهت است که یکی از نخستین تعهدات رسمی یک قدرت بزرگ اروپایی به صهیونیست‌ها محسوب می‌شود (پاپه، 2017: 65).
پژوهشگران درباره زمان دقیق پیدایش و گسترش ناسیونالیسم یهود، اختلاف‌نظر دارند. برخی، با توجه به شواهد و مدارک تاریخی و درک و تفسیر خود از آن‌ها، صهیونیسم را جنبشی برآمده از درون جامعه خود یهودیان نمی‌دانند، بلکه آن را به سیاست‌های استعماری و امپریالیستی قدرت‌های بزرگ اروپایی نسبت می‌دهند. برخی دیگر، در مقابل، به وجود تمایلات در میان کشورهای اروپایی برای بردن یهودیان به فلسطین یا سایر نقاط جهان در قرون هفدهم تا نوزدهم و از جمله تلاش‌های دولت هلند یا ناپلئون بناپارت را برای بردن یهودیان در 1789 نشانه‌ای از چنین سیاستی می‌دانند و معتقدند که موفقیت جنبش صهیونیسم برای انتقال یهودیان به فلسطین تا حد بسیار زیادی متأثر از فضای ضدیهودی و آنتی‌سمیتیسم در جهان است که تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت. همچنین، برخی به نظریات ناصرالدین شاه قاجار اشاره می‌کنند که معتقد بود بهترین راه برای پایان دادن به این ستم و یهودآزاری، در نظر گرفتن مکانی برای انتقال همه یهودیان به یک مکان مشخص است.

صهیونیسم؛ سرمایه‌داری و بورژوازی

علاوه بر این، برخی پژوهشگران چپ‌گرا و مارکسیست، پیدایش و گسترش صهیونیسم را به نفع سرمایه‌داری و بورژوازی تعبیر می‌کنند و چنین ایدئولوژی‌ای را ضامن و مدافع منافع آن‌ها می‌دانند. از منظر چپ‌ها، تضعیف هویت یهودی و تقویت روزبه‌روز آن‌ها به همگرایی با جوامع اروپایی، تهدیدی برای منافع سرمایه‌داری یهود به شمار می‌رفت. یهودستیزی اروپایی‌ها و روس‌ها باعث شد تا نخستین تشکل‌های سیاسی یهودیان، پیش از آنکه ناسیونالیستی باشند و رنگ‌وبوی بازگشت به سرزمین موعودشان را بگیرند، در جهت از بین‌بردن یهودآزاری در سراسر جهان به مذاکره با دول وارد شوند.
وقتی از «وطن‌پرستی» صحبت می‌شود، منظور دل‌سپاری کامل به یک مکان خاص و شیوه‌ای از زندگی است که فرد باور دارد بهترین شیوه در جهان است، اما هیچ میل و آرزویی برای تحمیل آن به دیگران ندارد. وطن‌پرستی بنا به ماهیت خود، چه به لحاظ نظامی و چه فرهنگی، تدافعی است. اما ملی‌گرایی از تمنای قدرت جدایی‌ناپذیر است. هدف همیشگی و ماندگار هر فرد ملی‌گرا، کسب قدرت و اعتبار بیشتر است، نه برای خودش، بلکه برای ملت یا واحد مشابه دیگری که او تصمیم گرفته فردیت را در آن غرق و محو کند (ویرولی، 1400: 15).
وطن‌پرستی صهیونیست‌ها نزدیکی بسیاری به وطن‌پرستی قرون‌وسطایی قرن پانزدهم دارد که در آن وفاداری و تعهد تنها به جمهوری و آزادی محدود نمی‌شد، بلکه شامل تکریم تفوق نظامی و فرهنگی شهر، شرافت و نژادی نیاکان شهر و خلوص زبان آن نیز بود (ویرولی، 1400: 43). این وجه از وطن‌پرستی نشان‌دهنده‌ تمایلاتی است که به طور مداوم ناسیونالیسم و ملی‌گرایی را به هم مرتبط کرده و زمینه‌ساز تقویت ساختارهای سرمایه‌داری و بورژوازی در جوامع یهودی و غیر یهودی گردیده است.

بیشتر بخوانید:

1. کالا شدن مقاومت: بازتعریف نمادها در سرمایه‌داری پست‌مدرن

2. فرشتگان قصاب در تئاتر مظلومیت

3. از فاشیسم تا نئورئالیسم: چگونگی نیل سینما به واقعیت‌های اجتماعی

منابع

لوئیس، برنارد، ۱۳۹۸، خاورمیانه مدرن: از امپراتوری عثمانی تا بحران‌های معاصر، ترجمه محمدرضا ملکی، تهران: انتشارات جهان سیاست، ص ۳۱۲–۳۱۵.

James L. Gelvin, The Israel-Palestine Conflict: One Hundred Years of War, Cambridge University Press, 2014.

Ilan Pappé, The idea of Israel: A History of Power and Knowledge,  Vorso, 2017.

[1] Lovers of Zion

[1] Bilu movment

[1] Theodor Herzl

[1] World War I

[1] Balfour Declaration

[1] British Foreign Office

[1] Ze'ev Jabotinsky

[1] Yom Kippur War

[1] Egypt

[1] Jordan

[1] Saudi Arabia

[1] Bahrain

[1] Sudan

[1] United Arab Emirates

[1] Morocco

[1] Antisemitism

[1] World war II