علیرضا اسکندری‌نژاد

(دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی)

حدوداً یک ماه از آتش‌بس میان ایران و اسرائیل می‌گذرد. بسیاری در ایران این‌طور تصور می‌کردند که بعد از پایان (موقت) جنگ احتمالاً همه‌چیز به وضعیت قبلی باز می‌گردد. زندگی مردم، کسب‌وکارها، ذهنیت‌ها و کنش‌ها ابداً به وضعیت قبلی باز نگشت. شرایط امروز جامعه ایران بسیار مبهم است. جامعه زیر سایه سنگین و دهشتناک ابهام‌ها زندگی می‌کند. دیگر خیلی مهم نیست که آیا جنگ واقعاً دوباره به سراغ جامعه می‌آید یا خیر. در واقع، دیگر صلح و جنگ مهم نیست. مهم تردید و ابهام است که سرتاسر جامعه را در نوردیده است. جامعه مردد است. بنیان پایداری برای بنا کردن زندگی روی آن وجود ندارد. بحران جنگ و سایر بحران‌های زیست‌محیطی (ناترازی آب و ناترازی انرژی) گلوی جامعه را سخت فشرده‌اند. بخش بزرگی از جامعه با بیم از فردا شب را سپری می‌کند.

 همان‌طور که شبی خوابیدیم و با بانگ جنگ از خواب بیدار شدیم، ممکن است در روزها یا ماه‌های آتی با بانگ پایان آب، خاموشی سراسری، جنگ دوباره، قطعی اینترنت و شبکه بانکی یا هر بحران دیگری از خواب برخیزیم. ممکن هم هست که هیچ اتفاق عجیبی طی روزها و ماه‌های آینده نیفتد. دقیقاً مسئله این جامعه همین است: عدم قطعیت و وجود ابهام. جامعه ایران تا حد بسیار زیادی به‌خاطر این ابهام تبدیل به یک جامعه معلق شده است، جامعه‌ای که بسیاری از حوزه‌های آن تعلیق شده‌اند. 

یکی از مهم‌ترین اشکال این تعلیق را می‌توان در حیات اقتصادی و شغلی مردم یافت. بسیاری از مشاغل، بعد از اعلام آتش‌بس تصمیم به کاهش ابعاد کاری و اخراج کارمندان گرفته‌اند. فرصت‌های شغلی در بسیاری از مشاغل کاهش جدی پیدا کرده‌اند. گزارش تحلیلی jobvision (بزرگترین پلتفرم کاریابی ایران) نشان می‌دهد که به‌طور کلی موقعیت‌های شغلی پس از آتش‌بس 24 درصد کاهش یافته‌اند. بیشترین کاهش آگهی‌های شغلی به گروه شغلی «کافی‌من و باریستا»، با 50 درصد کاهش، باز می‌گردد.

جالب اینجاست که گروه شغلی «نگهبان» در همین بازه زمانی 18 درصد افزایش در آگهی‌های شغلی را تجربه کرده است. این گزارش تحلیلی همچنین شامل یک پیمایش اینترنتی نیز بوده است. از کاربران در خصوص دل‌مشغولی‌های شغلی‌شان پرسشی شده است. 49 درصد آنها مهم‌ترین دغدغه را نداشتن امنیت شغلی در بلندمدت توصیف کرده‌اند. همچنین 37 درصد از آنها ابهام در آینده بازار کار کشور را یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها دانسته‌اند.

گزارش jobvision نشان‌دهنده نقطة عطف بسیار مهمی در جامعه ایران است. دست‌کم از منظر حیات شغلی و اقتصادی (که از منظر برخی از پارادایم‌های علوم اجتماعی، مهم‌ترین عرصه است)، جامعه ایران با تردیدها و ابهام‌های بسیار مهمی روبه‌روست. افزایش قابل توجه آگهی‌های شغلی برای نگهبانان از طرفی و کاهش چشمگیر آگهی برای گروه شغلی باریستا و کافی‌من، از طرف دیگر، نشان‌دهنده پیکربندی و موقعیت‌مندی جدید جامعه‌اند. در واقع، جامعه تلاش می‌کند تا در سایه تردیدها و ابهام‌ها، امنیت خود را به هر طریقی افزایش دهد.

هرچند استخدام نگهبان برای بسیاری از افراد (کسب‌وکارها یا ساکنین مناطق مسکونی) هزینه‌بر است، اما برخی در تلاش هستند تا امنیت خود را از این طریق افزایش دهند. همچنین کاهش آگهی‌های مربوط به کافی‌شاپ‌ها در سطح کشور نشان‌دهنده مرگ تدریجی حوزه عمومی است. در واقع، تقاضاها برای حضور در اماکن عمومی و صرف هزینه‌های غیرضروری برای خدمات کافی‌شاپ‌ها باعث سقوط شغلی در این حوزه شده است.

به نظر می‌رسد که بهبود وضعیت این جامعه در گرو همان چیزی است که کاربران jobvision بیان کرده‌اند: رفع ابهام در آینده (بازار کار) کشور. تا زمانی که ابهام‌ها بر جامعه سایه افکنند، جامعه همچنان در وضعیت تعلیق باقی خواهد ماند. بسیاری از افراد این روزها ترجیح می‌دهند که در خانه بمانند و از فضای کاری دور باشند چراکه تصویر روشنی از فردای کشور و کسب‌وکارها وجود ندارد. آغاز هر کاری می‌تواند به ضرر قابل توجه یا ورشکست شدن صاحبان کسب‌وکارها بینجامد.

در چنین شرایطی گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی راهکارهای مختص به خود را ارائه می‌کنند. بسیاری خروج از این وضعیت را در گرو توافق با غرب (اروپا و آمریکا) می‌دانند. از نظر آنها، مسائل و مشکلات زیرساختی کشور به حدی از بحران رسیده است که جز با سرمایه‌گذاری عظیم خارجی و گشودن درهای کشور حل نمی‌شود. گروهی دیگر معتقدند که ضمن پیگیری یک توافق-مصالحه بین‌المللی باید به اصلاح حکمرانی داخلی پرداخته شود چراکه مسئله اصلی نه سرمایه‌گذاری خارجی که جلوگیری از هدر رفت منابع و فساد است. 

گروهی دیگر نیز معتقدند که صلاح جامعه در مقاومت حدأکثری در برابر غرب است، فارغ از هر نتیجه‌ای که داشته باشد. به نظر می‌رسد که جامعه ایران، امروز نه‌تنها در مسائلش که در راه‌حل‌ها نیز به یک ابهام جدی رسیده است. مشخص نیست که کدام‌یک از این رویکردها توان انجام اقدامات اساسی را دارند. فعلاً این‌طور به نظر می‌رسد که جامعه به یک بن‌بست موقت رسیده است. 


بیشتر بدانید:

1. بسیج همگانی و جنگ ایران و عراق

2. مقدمه‌ای بر آنومی و اهمیت انسجام اجتماعی

3. جامعه‌­شناسی مردم مدار: ما کجای میدان جامعه­‌شناسی ایستاده‌­ایم؟