امیرعماد فراهانی
(کارشناسی جامعهشناسی)
بسیج همگانی
جنگ ابزار و وسیلهای در اختیار سیاستمداران است که به عبارتی جنگها، تجلی عرصۀ سیاست هستند. جنگها در دنیای مدرن عوامل متعددی دارند که به طور عمده در چند طبقهبندی قرار میگیرند که عبارتند از؛ جنگهایی با علل مذهبی و عقیدتی، جنگهای ضد استعماری که عمدتاً چریکی که از ایدئولوژی ملیگرایی نشئت میگیرند و در آخر قدرتطلبی و توسعه سختافزار جنگی.
در تبیین جامعهشناختی جنگ و تعارضات بینالمللی سیاسی، جنگ یک نهاد اجتماعی است که روابط گروهی، ساختار سیاسی و یا ایدئولوژی حاکم بر یک کشور، روند جامعهپذیری و اعتقادات دینی موجب کاهش و یا افزایش جنگ میشوند. در رابطه با تحلیل و بررسی جنگ تحمیلی و اتفاقات مربوطه و آغاز جنگ بایستی ابتدا عناصر تشکیلدهندۀ قدرت را بررسی کنیم که به ایدئولوژی و عوامل اجتماعی - انسانی تقسیم میشود.
ایدئولوژی
ایدئولوژی تعاریف متعدد و گوناگونی دارد و ریمون آرون در کتاب افیون روشنفکری تعریفی ارائه میدهد و ایدئولوژی را مرکب از واقعیاتی میداند که در ظاهر تحت نظم درآمدهاند و شامل تفاسیر، آرمانها و ارزشهایی هستند. برخورداری یک نظام سیاسی از ایدئولوژی خاص، بهتنهایی نمیتواند نقش مؤثری در افزایش قدرت آن داشته باشد، بلکه نحوۀ بهرهگیری از این عنصر در بالابردن روحیۀ ملی و تجهیز منابع و امکانات در جهت تأمین نیازهای داخلی و مردمی بسیار حائز اهمیت است که نمود این مسئله در خلال جنگ ایران و عراق، جنگ ویتنام و انقلاب الجزایر قابلمشاهده بود. یکی دیگر از مهمترین نقش ایدئولوژی در افزایش قدرت ملی، بسط و گسترش حوزه مشروعیت نظام سیاسی است که در خلال جنگ ایران و عراق بهواسطۀ اینکه انقلاب اسلامی تازه شکلگرفته بود و جو انقلابی بر کشور حاکم بود، کاریزمای امام بهعنوان رهبر انقلاب و نظام سیاسی جمهوری اسلامی که با رأی 98.2% مردم حاکم شده بود و در مقابل نظام سیاسی عراق که بر اثر یکشبه کودتا صدام حسین حاکم شده بود برتری و نقطۀ ایران نسبت به دشمن خود بود.
عوامل اجتماعی-انسانی
در رابطه با عنصر دیگر تشکیلدهنده قدرت، میزان جمعیت، روحیۀ ملی، ویژگیهای ملی، یکپارچگی اجتماعی، اعتبار ملی و عوامل سیاسی هستند. دربارۀ اثرگذاری میزان جمعیت، کموکیف جمعیتی چه در زمان صلح و چه زمان جنگ بسیار مهم است و نباید فراموش کرد که اگر یک واحد سیاسی در سایر زمینههای قدرت ملی مثل فناوری، صنعتی و اقتصادی عقبمانده باشد، عامل جمعیت نهتنها به افزایش قدرت ملی کمک نمیکند، چهبسا بهعنوان جمعیت اضافی به یک تهدید تلقی میشوند. ایران با جمعیتی بالغ بر ۳۷ میلیون نفر در اوایل جنگ، جمعیت ایران به دلیل ساختار جوان خود، نیروی انسانی فوقالعادهای داشت. این جمعیت جوان امکان جذب و آموزش نیروهای نظامی را فراهم میکرد. عراق با جمعیتی حدود ۱۵ میلیون نفر در آن زمان، باوجود رهیافتهای نظامی و مهندسی بهتر، با چالشهای جمعیتی کمتری مواجه بود.
از آغاز هزارۀ سوم دیگر جمعیت بهتنهایی عامل مهمی در قدرت ملی نیست و ویژگی ملی مسئله بسیار مهمی از لحاظ خصایص ملی ذکر میشود و باید در ارزیابی قدرت ملی به آن توجه کرد که واکنش مردم در یک سرزمین در برابر موفقیتهای دور از انتظارشانشان و نیز واکنش آنها در برابر تهدیدها، اشغال سرزمینهایشان و یا ازدسترفتن استقلالشان چیست و چگونه است. برای مثال واکنش مردم ایران و ملتهای شرق اروپا همواره در برابر تهاجمهای خارجی و تعدی به مرزهایشان در طول تاریخ درخور تحسین بوده است.
نظریه بسیج همگانی در تحلیل جنگ ایران و عراق
تحلیل جنگ ایران و عراق از منظر نظریه بسیج همگانی چارلز تیلی، به بررسی مکانیزمها و فرایندهای بسیج اجتماعی و منابع انسانی در این جنگ میپردازد. تیلی بر این باور است که فرایند بسیج به عواملی نظیر شناخت تهدید، ساختار اجتماعی و نقش نهادهای سیاسی و فرهنگی وابسته است. در ادامه به تحلیل این جنگ بر اساس نظریه تیلی میپردازیم:
حمله عراق به ایران در سال 1359 به عنوان یک تهدید جدی برای تمامیت ارضی و استقلال ایران تلقی شد. این تهدید باعث ایجاد یک احساس فوریت و نیاز به دفاع در میان مردم شد که تیلی آن را «شوک بسیج» مینامد. فراخوان دولت جمهوری اسلامی با استفاده از رسانهها، تبلیغات و بیانیههای سیاسی، مردم را به دفاع از کشور فراخواند. این فراخوان به تقویت روحیه ملی و بسیج عمومی کمک کرد و نهادهایی نظیر "بسیج" و "سپاه پاسداران" را برای سازماندهی نیروهای داوطلب ایجاد کرد. این نهادها نه تنها مسئول جذب و آموزش نیرو بودند، بلکه به تأمین نیازهای لجستیکی جبههها و حمایت از خانوادههای رزمندگان نیز پرداختند و ایجاد کمیتههای محلی و شوراهای مردمی برای مدیریت لجستیک جنگ و حمایت از رزمندگان، نمونهای از بسیج منابع اجتماعی در این جنگ بود که تیلی بر اهمیت آن تأکید میکند.
هویت، انگیزه و ایدههای مذهبی، ملی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی و مفاهیم اسلامی نظیر جهاد و شهادت باعث افزایش انگیزه و همبستگی در جامعه شد. این ایدهها به بسیج همگانی کمک کردند و موجب شدند تا مردم احساس کنند که در دفاع از یک آرمان بزرگ هستند. احساس همبستگی و مسئولیت جمعی باعث شد که مردم یاریگر همدیگر باشند و چالشهای جنگ را مشترکاً تحمل کنند. این جنبه به تقویت مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات کمک نمود.
تحلیل جنگ ایران و عراق از منظر نظریه بسیج همگانی چارلز تیلی نشان میدهد که بسیج اجتماعی و منابع انسانی نقش حیاتی در موفقیت تلاشهای جنگی و مقاومت نظامی داشته است. جذب و سازماندهی نیروها، استفاده از منابع اجتماعی و ایدئولوژیکی، و وجود یک تهدید جدی بهعنوان محرکهای اصلی بسیج عمل کردند. بااینحال، چالشهای اقتصادی و اجتماعی و کاهش حمایت عمومی در درازمدت به یک مانع بزرگ تبدیل شدند که تأثیرات آن بر جامعه و سیاستهای داخلی ایران بهوضوح قابلمشاهده بود. در آخر به عوامل جغرافیایی که بر روی سرنوشت جنگ، فتوحات، سقوطها و پیروزی و شکستها میپردازیم. شکل، وضع طبیعی مرزها و وضعیت اقلیمی از دیگر عوامل مهم دیگری هستند که باید در ارزیابی قدرت کشورها به آن توجه داشت. سرزمین وسیعی مانند ایران ضمن آنکه نیروی انسانی و منابع بسیاری در خود جا میدهد، در دوران جنگ و دفاع امکان عقبنشینی نیروی نظامی را ایجاد میکند و موقعیت تسخیرناپذیری به آن میدهد که جنگ ایران و عراق و یورش ناپلئون به روسیه در سال 1812 و نیز شوروی در سال 1941 پس از تهاجم آلمان نازی گواهی بر این قضیه است. شکل جغرافیایی یک کشور اگر بهصورت هندسی منظم باشد به طور مثال شکل دایرهای و یا مربعی باشد؛ آن کشور موقعیت تدافعی مناسبی دارد؛ زیرا مرکز مشخص، تسهیلات قابلملاحظهای را از لحاظ ارتباطات فراهم میآورد که ایران، فرانسه، روسیه و اسپانیا چنین ویژگی را دارا هستند.
تحلیل تأثیر شکل جغرافیایی و هندسی ایران بر جنگ ایران و عراق، بهویژه در زمینه دفاع و تهاجم، موضوع مهمی است. جغرافیا نقش عمدهای در فرایندهای نظامی، تدارکات، و استراتژیهای جنگی ایفا میکند. دراینخصوص، چند نکته کلیدی قابلذکر است؛ مناطق کوهستانی و دفاع: ایران دارای بخشهای وسیعی از زمینهای کوهستانی است، بهویژه در شمال غرب که شامل رشتهکوههای زاگرس و البرز میشود. این مناطق کوهستانی به شکل طبیعی از لحاظ دفاعی مناسب هستند و به نیروهای ایرانی این امکان را میدهند تا مواضع دفاعی مستحکمتری ایجاد کنند. جغرافیای کوهستانی کردستان به مانعی برای پیشروی نیروهای عراقی تبدیل شد. ارتفاعات و کوهها باعث کاهش قدرت تحرک نیروهای متعارف عراق و افزایش مشکلات لجستیکی در تأمین تجهیزات و تسلیحات شدند. این شرایط موجب شد تا نیروهای ایرانی بتوانند از فضای کوهستانی بهرهبرداری کرده و مقاومت کنند. در مقابل مسطح بودن جادهها و وجود دشتهای وسیع و جادههای اصلی در برخی مناطق ایران، از جمله در اهواز و خرمشهر، به تسهیل پیشروی نیروهای عراقی کمک کرد. منطقه خرمشهر با داشتن جادهها و دسترسی آسان به تجهیزات و نیروی انسانی، بهعنوان هدفی جذاب برای حملات کشور عراق انتخاب شد.
این وضعیت باعث سقوط سریع این شهر شد و عراق توانست در مراحل ابتدایی جنگ به یک پیروزی بزرگ دست یابد. ایران با عراق مرز زیادی دارد حدود ۱،۴۰۰ کیلومتر و تنوع جغرافیایی این مرز، بهعنوان یک چالش در دفاع محسوب میشود. نیروهای ایرانی مجبور به تقسیم و توزیع نیروها در مناطق مختلف بودند تا بتوانند از این مرز طولانی دفاع کنند.
بیشتر بخوانید:
1. ️سلطنت مطلقه تنها راه حفظ امنیت
دیدگاه خود را بنویسید