علیرضا اسکندری‌نژاد

(دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی)


تحلیل جامعه‌شناختی «آنورا»

آنورا، داستان رقاصه جوانی است که در بروکلین زندگی می‌کند و راه امرار معاشش ارائه خدمات عمومی و خصوصی به مشتریان کلوپ آقایان است. ناگفته پیداست که چنین شخصیت‌هایی معمولاً تنگدست و فقیر نشان داده می‌شوند و آنورا هم از این قاعده مستثنی نیست. دختر فقیر داستان، شبی از شب‌ها، با مردی بسیار جوان در کلوپ آشنا می‌شود. این مرد جوان پسر یکی از الیگارش‌های روس است و باز هم نادیده پیداست که الیگارش‌های روس که در هالیوود نمایش داده می‌شوند، منابع ثروت‌اند. داستان از جایی شروع می‌شود که پسر جوان به آنورا پیشنهاد می‌دهد که در ازای مبلغ قابل توجهی پول، دوست‌دختر او شود تا وقتی در آمریکا مشغول تفریح است، تنها نباشد. آنورا هم بی‌درنگ می‌پذیرد.

 ماجراجویی‌ها و خوش‌گذرانی‌های این زوج به‌قدری عاشقانه و دل‌انگیز ادامه می‌یابد که وانیا، پسر جوان روس، از آنورا خواستگاری می‌کند. نهایتاً آنورا که مثل بسیاری از دختران و پسران جوان آرزوی ازدواج با شریکی ثروتمند را دارد تا بتواند خودش را از وضعیت تنگدستی بیرون بکشد، پیشنهاد وانیا را می‌پذیرد. داستان زوج خوشحال و مسرور به جایی می‌رسد که پای خانواده وانیا به زندگی آن‌ها باز می‌شود. طبیعتاً خانواده‌ای مانند خانواده وانیا انتظار دارند که فرزندشان با یکی از فرزندان خانواده‌ای هم‌رده خودشان ازدواج کند تا بتوانند دایره قدرت و نفوذشان را گسترش دهند.

 پدر و مادر عصبانی وانیا با تهدید و ارعاب، این زوج را پای میز طلاق می‌کشاند و وانیا هم که غبار شور آتشین عشق از دلش زدوده شده بود، بدون مقاومت می‌پذیرد که برگه طلاق را امضا کند تا میراث پدری و زندگی بدون دغدغه را از دست ندهد. در پایان داستان می‌بینیم که آنورا ارتباط عاطفی را با یکی از یاران خانواده وانیا آغاز می‌کند، مردی که هم‌طبقه و هم‌رده خودش است.

آنورا، شکست عشق در سایه فاصله‌های طبقاتی و فرهنگی

داستان آنورا متناظر با یکی از مباحث قدیمی و مهم جامعه‌شناسی است. پرسش اساسی که جامعه‌شناسان مطرح کردند این بود که آیا می‌شود دو نفر از دو جهان متفاوت اجتماعی با یکدیگر ازدواج کنند؟ آیا آنچه رمان‌ها و داستان‌های عاشقانه مثل غرور و تعصب به تصویر می‌کشند، با واقعیت تطابق دارد؟ پاسخ جامعه‌شناسان مانند آنورا به این دو پرسش منفی است. مسلم است که موارد نادر و استثنایی ازدواج افراد بسیار متفاوت با فاصله طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی زیاد وجود دارد. اما نهایتاً تشکیل خانواده یا حتی ارتباط مداوم میان دو شریک، منوط به سطحی از هم‌ترازی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی است. فارغ از ضعف‌های روایی و تصویرسازی قالبی آنورا، به‌ویژه در مورد روس‌ها، این فیلم روایت نسبتاً منسجمی از شکست عشق غیرهم‌تراز ارائه کرد که شاید مخاطبان بسیاری را آزرده کند.

 طبیعی است که بسیاری از افراد به ازدواج به‌عنوان یکی از روش‌های تحرک اجتماعی و اقتصادی نگاه می‌کنند، اما پژوهش‌های اجتماعی نشان داده‌اند که معمولاً افراد با هم‌رده خودشان ازدواج می‌کنند و ازدواج‌های این‌چنینی شانس بیشتری برای موفقیت و استمرار دارند. اگر بخواهیم فقط به یکی از جامعه‌شناسان ارجاع دهیم، پی‌یر بوردیو بهترین گزینه است. از نظر بوردیو زیستن در طبقات اجتماعی مختلف باعث شکل‌گیری سیر زندگی متفاوت و البته عادت‌واره متفاوت می‌شود. طبقات مختلف اجتماعی زبان، فرهنگ، عادات و ارزش‌های متفاوتی را تولید و بازتولید می‌کنند و اعضای خود را به تبعیت از آنها سوق می‌دهند. 

یکی از جذاب‌ترین مثال‌های بوردیو در مهم‌ترین اثرش، «تمایز»، درباره عادت غذایی متفاوت طبقه بالا و پایین فرانسه است. زیبایی‌شناسی، ذائقه و انرژی مورد نیاز کارگران طبقه پایین ایجاب می‌کند که بیشتر به سمت غذاهای پرحجم گوشتی بروند، در حالی که اعضای طبقات بالا به غذاهای ظریف‌تر مثل ماهی و غذاهای کم‌حجم اما پیچیده علاقه دارند. این موضوع نشان می‌دهد که زبان و رمزگشایی طبقات مختلف اجتماعی از یکدیگر متفاوت است. بنابراین زمانی که شما از غذا صحبت می‌کنید، مخاطبتان بنا به طبقه اقتصادی‌اش تصویری از غذا به ذهنش می‌رسد.

همزیستی و شراکت در آنورا 

برای تحلیل داستان آنورا می‌توان از این ایده اساسی بوردیو بهره برد. معنای هم‌زیستی و شراکت در زندگی برای وانیا و آنورا تفاوت بسیاری داشت. وانیا که به منبع نامحدود مالی متصل بود، بیشتر پی خوش‌گذرانی و عیش و نوش با دختران مختلف بود و ماجرای ازدواجش با آنورا بیشتر ناشی از یک هیجان زودگذر بود تا یک تعهد درازمدت. از طرف دیگر، آنورا که صرفاً متکی به توان خودش بود، به دنبال شریکی می‌گشت که حداقلی از تعهد را داشته باشد تا بتواند به او تکیه کند و دشواری‌های زندگی را با او تقسیم کند. البته تنها تفاوت زوج داستان این نیست، اما احتمالاً این مهم‌ترین تفاوت باشد. تعجب‌آور نیست که چرا این دو افق هرگز نتوانستند در هم آمیخته باقی بمانند. آنورا در بیان این ایده که داستان‌های شاه و گدا هرگز واقعی نبوده‌اند و امروز بیش از هر زمان دیگری باورپذیری‌شان را از دست داده‌اند، بسیار موفق عمل می‌کند.


بیشتر بخوانید:

1.موج افسارگسیخته مردستیزی در صنعت سریال‌سازی؛ نگاهی به سریال «آموزش جنسی» از منظری برابری‌خواه

2.سورپرایز! هیولایی در کار نیست (یادداشتی بر فیلم The Zone of Interest)

3.تحلیلی بر فیلم کَفَر­ناحوم (Capernaum)