مترجمان: پارسا شامحمدی و فرزام فتحی
نظریهپردازیکردن دربارهی پدیدهی گرافیتی مدرن به جهت پیچیدگی و جامع بودن ماهیت آن امری دشوار است. این مقاله قصد دارد گرافیتی را بهمثابهی پدیدهای ترکیبی در نظر بگیرد که رسالت هنری مخابرهکردن وضعیتهای هیجانی را با رسالت بیان ایدههای اجتماعی (شامل اعتراض و حتی در مواردی انقلاب) و همچنین وظیفهی برقرارکردن ارتباط میان فرهنگهای متفاوت (هم فرهنگهای عصرهای متفاوت تاریخی و فرهنگهای محلی و هم خردهفرهنگهای ساکنین شهر) ترکیب میکند. این رویکرد بهواسطهی نمونههای تاریخیای از نقاشیهای دیواری مکزیکی به نمایش گذاشته میشود. بر مبنای رویکرد ارائه شده، گرافیتیهای عربی معاصر که پس از رویدادهای بهار عربی انگیزهی قویای برای توسعه پیدا کردهاند را بررسی میکنیم.
برای آگاهی بیشتر:
درآمدی بر فیلم آزمایش زندان استنفورد (The Stanford prison experiment)
1. مسئله گرافیتی
در بسیاری از شهرهای مدرن بزرگ، گرافیتی عامل قدرتمندی است که بر سرشتِ محیط شهری تأثیر میگذارد. گاهی گرافیتیها چنان سیمای شهر را تغییر میدهند که معماری شهر در پسزمینهی آن عقب مینشیند، گویی که خصیصههای واقعی یک چهره زیر لایهی انبوهی از آرایش پنهان میشود (Gastman, 2016). اما تا کنون، مطالعات شهری از ضعف نظریای رنج میبرد که به ما اجازه نمیدهد تا پدیدهی گرافیتی را بهدرستی فهم نموده، دستهبندی کرده، و مهمتر از همه توسعهی آن را مدیریت کنیم. در میان هنرهای تجسمی متنوع، گرافیتی قلمرویی است که ضعف نظری آن در مقابل ابعادِ عملی آن مشخصاً عیان است (McCormick, 2010).
رویکردهای متعددی برای مطالعهی گرافیتی معاصر وجود دارند. نقد هنری سنتی، این پدیده را هم تراز با بسیاری دیگر از تکنیکها و جریانهای نقاشی دیواری قرار میدهد. در این مورد مشخص میشود که گرافیتی کهنترین نوع از هنرهای زیباست، و تبار آن به نقاشیهای روی صخرهها در دوران پارینهسنگی بازمیگردد. نقاشیهای معابد مصری و کاریکاتورهای تراشیده شده روی دیوارهای معابد یونانی نیز در همین رده هستند. گاهی داشتن رویکرد تاریخی به مطالعهی گرافیتی نتایج بینظیر و شگفتآوری را به همراه میآورد. بهعنوانمثال، گروهی از زبانهای باستانی عربی (زبانهای الصفائیه) تنها از طریق نوشتههای پیش از میلاد مسیح که توسط «هنرمندان گرافیتی» باستانی بر روی صخرههای صحرای الصف در مرز سوریه و اردن تراشیده شدهاند، شناخته شدند (تصویر 1) (al-Jallad, 2015).
(تصویر 1. تصویری از یک شتر و نوشتهای به خط الصفائیه. 1 قرن پیش از میلاد مسیح)
متأسفانه، این رویکرد هیچ توصیهی عملیای دربارهی مهمترین مسائل گرافیتی مدرن فراهم نمیکند؛ نظیر اینکه چطور باید با این پدیده رفتار کرد؟ امروزه گرافتی چیست؟ آیا نوعی مندلیسم و تعرضی است به «حق بر شهر»؟ یا بالعکس، راهیست برای واقعیت بخشیدن به این حق مسلم؟ متخصصان تاریخ هنر میگویند: «تنها در گذرِ یک الی دو هزار سال، گرافیتی مدرن تبدیل به سوژهی تحقیقات و نمایش موزهها خواهد شد. ما تنها باید صبر کنیم و زمان همه چیز را سر جای خود قرار خواهد داد.» اما برای ما که در اینجا و اکنون زندگی میکنیم و میخواهیم محیط شهری را راحتتر و سالمتر سازیم، چنین توصیههایی کمک کننده نیستند.
جامعهشناسان و روانشناسان z اجتماعی، گرافیتی را بهمثابهی تجلّیِ مسائل اجتماعی میبینند. بخش مورد تبعیض و عاصی جمعیت شهری، خواست خود برای تغییر و اعتراضشان بر علیه وضع موجود در زندگی را از طریق گرافیتی بیان میکنند. بااینحال، این رویکرد تناقض موجود در درون شیوهی برخورد با پدیدهی گرافیتی را حل نمیکند. بله، هر شهروندی حق دارد با این یا آن جنبه از زندگی شهری مخالفت کند. اما گرافیتی دقیقاً همان ناحیهای است که آزادی شخصی هر فرد [میتواند] بهسادگی منجر به تجاوز به آزادی دیگران شود. همچون جنبشهای آوانگارد نقاشی سهپایه، گرافیتی میتواند و چهبسا بهتر است که انقلابها و گرایشهای نوآورانه را بیان کند. اما همزمان گرافیتی نظیر معماری، ابژهی «تظاهرات خشونتآمیز» است. اگر کسی نقاشی مدرن را دوست نداشته باشد، هیچکس آن شخص را مجبور نخواهد کرد تا نقاشیهای نئواکسپرسیونیستها را تحسین کند. اما «نقاشیهای روی سنگ» هنرمندان گرافیتی معاصر بهناچار در دایرهی دید بسیاری از شهروندان قرار میگیرد که ممکن است این افراد فارغ از سلایق شخصی و واکنشهایشان تبدیل به ناظران بیاراده شوند. چنین خشونت بصریای چگونه توجیه میشود، مقیاس آن چیست و آیا ممکن است که آن را در محدودهای منطقی حفظ و نگه داریم؟ (Paknite et al., 2019)
معماری در تئوری و عمل بهطورکلی گرافیتی را نفی میکند. پروژههای معماری تقریباً هیچگاه این امکان را در نظر نمیگیرند که پس از ساخت، نمای خارجی یک ساختمان با نقاشیهای دیواری پوشانده خواهد شد. در مقابل، اکثر هنرمندان گرافیتی نیز به تصویری که پیشازاین با هدفی معمارانه نقاشی شده است توجهی نشان نمیدهند. چنانکه تکنیکهای بهسازی نمای خارجی ماهرانهتر میشوند، درگیری میان معماران و هنرمندان گرافیتی نیز بیشازپیش تشدید میگردد. تکنیک کلاسیک نقاشی دیواری نیازمند ماهها کار است. قوطیهای رنگ میتوانند هزاران مترمربع از دیوار را در ساعات اندکی پوشش دهند. کپسول آتشنشانیای که با رنگ پر شده باشد (این تکنیک را با نام «شاشیدن» میشناسند) نقاشیکردن صدها مترمربع را در چند دقیقه ممکن میسازد. پروژکتوری لیزری فوراً هر نمای خارجی در مقیاس بزرگ یا کل اثر معمارانه را با یک تصویر میپوشاند؛ لذا نیاز به فهم تأثیر روزافزون گرافیتی بر خواص بصری محیط شهری بیشتر و بیشتر ضروری میگردد (Paknite et al., 2019).
2. نقاشی دیواری مکزیکی – عظیمترین گرافیتی در تاریخ
در جستجوی قیاسی برای گرافیتی مدرن، ما به پدیدهای برخوردیم که تحت عنوان نقاشی دیواری مکزیکی[1] شناخته میشود. این پدیده پیشازاین بهخوبی از زوایای مختلف مطالعه و بررسی شده است، حدود صدسال پیش (در دهه 1920) نمایان شد و جریانهای رایج متعدد را در همان زمان و مکان به خود جلب کرد. «سه رهبر کبیرِ[2]» نقاشیهای دیواری مکزیک، مارکسیستهای انقلابی دو آتشه بودند. این مارکسیستها و آنارشیستها بودند که سازمانیافتهترین و تواناترین یگان را در مبارزه بر علیه دیکتاتوری پرفیریودیاز[3] تشکیل دادند. جنگ داخلی مکزیک که هفت سال به طول انجامید، آزمون جدیای برای سنجش عقیدهی راسخ انقلابیون و ایمان آنها به کشورشان بود. دیگو ریورا، خوزه کلمنته اروزکو و داوید آلفارو سیکویروس مردانی بودند که عمیقا و خالصانه مالامال ترکیب عجیب کمونیسم، آنارشیسم، مذهب کاتولیک، و آیین مرگ سرخپوستی بودند که سوسیالیسم مکزیکی آنها را بازنمایی میکرد. این شوق و اشتیاق درونی که در روح آنها مشتعل میشد به آنها فرصت دسترسی به عواطف عمیقشان را داده و همچنین به آنها اجازه میداد که به رفیعترین قلهها در بیان {خویشتن} دست یابند (Anreus et al., 2012).
برای آگاهی بیشتر:
جنبش نقاشی دیواری مکزیکی تنها شامل انقلابیون دوآتشه نبود؛ بلکه شامل افرادی تحصیلکرده نظیر گرادو موریلو کورونادو[4] معروف به "دکتر اتل[5]"، خاویر گورِرو[6]، فرناندو لِآل[7] و دیگران نیز است. جنبش نقاشان دیواری با قائلشدن جایگاهی برای کارلوس مریدا[8] گواتمالایی و روفینودل کارمن آرلانس تامایو[9] بومی آمریکایی، نوعی تنوعبخشی در حوزه ملیت بود. این هنرمندان، هنر بومی آمریکایی را بهخوبی میشناختند و میفهمیدند، و احساس میکردند که «مردمان دورگه[10]» هستند، در واقع خود را درآنواحد وارث چندین فرهنگ والا میدانستند. در نتیجه استایل نقاشی دیواری مکزیکی در وهلهی اول سرشتی ترکیبی و کامل به خود میگیرد. برخی از عناصر دیوارنگاریها که نقاشان دیواری مکزیکی آنها را نقش کردهاند بهسرعت ما را به فیگورهای مسطح کدهای آزتک[11] و نقاشیهای معابد مایا در معبد بونامپاکا[12] ارجاع میدهد. این فیگورها به طور متداول تقریبا به نشانههایی تبدیل شدهاند و همچنین مملو از پویاییها و عواطف قدرتمند هستند. آنها ساز مینوازند، جشن میگیرند، میرقصند، میجنگند، یکدیگر را شکنجه کرده و میکشند - بهطورکلی، آنها زندگیای کامل و غنی را زیست میکنند (تصویر 2) (Miller, 2023).
(تصویر 2. دیوارنگاریهای معبد بونامپاکا. قرن هشتم پس از میلاد مسیح، نزدیک مرز گواتمالا)
در آثار بسیاری از نقاشان دیواری، تجلی و بیان اثر را بهوسیله تکنیکهای چندگانه مشابه آنچه در آثار باروک کلاسیک دیده میشود، متعالیتر میکنند. با پیچوتاب دادن، ساختارهای چندگانه پیچیده بهصورت انبوه سطح دیوارنگارهها را پر میکنند، هیچ نقطهی خالیای باقی نمیگذارند و هر جزء دیوار را با رنگهای پویا و شاخص پر میکنند.
در نهایت آثار رسم شده بسیاری از نقاشان دیواری مکزیکی، کنایهآمیز و سرشار از طنز جسورانه است که همین موضوع آنها را به آثار هنرمندان آوانگارد روس و جنبش دادائیسم شبیه میکند. بهعنوانمثال در اینجا قطعهای از نقاشی دیواری اوروزکو به نام «تمدنسازی آمریکایی» را میبینیم (Dartmouth College, 1932-34): اجساد در رداها و کلاههای آکادمیک بهدنیاآمدن یک بچه اسکلت را مدیریت میکنند. خردِ کتابی که در هنگام بهدنیاآمدن مرده است دانشگاهها را پر میکند، و حقیقتِ واقعیِ زندگی در پیکره و سیمای ساده و حتی بدوی کشاورزان و کارگران است (تصویر 3).
(تصویر 3. نقاشی «حماسه تمدنسازی آمریکایی» اثر «خوزه کلمنته اروزکو»)
آمیزش قابلتوجهی از عناصر مختلف فرهنگ بصری جهان، بهواسطهی دلبستگیای انقلابی و مشتاقانه به هم پیوند داده شد و در زمان مناسب پدیدار گشت. دورهی پس از جنگ جهانی اول زمانی بود که ملتهای آمریکای شمالی ضرورت نیاز به غلبه بر وابستگی فرهنگیشان به اروپا را احساس کردند. قدرتهای اروپایی درهمشکسته و امپراتوریهایی که یکی پس از دیگری سقوط میکنند - تمام اینها انگیزهی قدرتمندی ایجاد کرد تا برای خودشان به دنبال فرهنگ آمریکایی متمایزی بگردند. نقاشیهای دیواری مکزیکی تبدیل به اولین پدیدههای بیهمتا برای مردمان آمریکا شدند و هیچگونه نمونههایی که مستقیماً مشابه آنها باشد نیز در اروپا وجود نداشت، بدین شکل هنرمندان مکزیکی خود را محبوب یافته و تقاضا برای آثارشان بالا رفت. محبوبیت آنها شامل مشتریهای ثروتمندی از کشور همسایهشان یعنی ایالات متحده آمریکا بود. میلیونرهای آمریکایی علیرغم ایدههای کمونیستی و بیزاری از ثروتمندان که نقاشیهای دیواری عظیم وجود داشت، سخاوتمندانه برای آثار نقاشان دیواری هزینه میکردند. «سه رهبر کبیر» همچنین تأثیر بسزایی در تولد اولین جریانهای هنری مستقل در آمریکا یعنی اکسپرسیونیسم انتزاعی داشتند. میدانیم که جکسون پولاک بهعنوان دانشجوی انجمن دانشجویان هنر در کلاس توماس هارت بنتون، در اوایل دههی 1930 با آثار جوزه اوروزکو و دیگو ریورا آشنا شد و سرشار از برانگیختگی میهندوستانه و روح منطقهگرایی آمریکایی بود. بعدها پولاک پس از تبدیلشدن به یک نماد و یکی از «بزرگترین نقاشان آمریکایی»، هم از تصاویر و هم از متدهای تکنیکی اجداد مکزیکیاش در آثار خود بهره برد (Campbell, 2003).
بنابراین، حال به بررسی مؤلفههای قدرتمند و پربار خیزش فرهنگ بصریِ مکزیکی (و سپس کاملاً آمریکایی) میپردازیم:
- تحصیلات و فضایل فراوان که پایهای را فراهم میکند تا عناصر سنّتیِ [آن] فرهنگ محلّی - منطقهای را با دستاوردهای فاخر سبکهای اروپایی گوناگون، از باروک تا آوانگارد، ترکیب کند.
- تعهد صادقانه و عمیق به ایدهی دگرگونکردن جهان، بیزاری از گذشته و باور به آرمانهای عدالت اجتماعی که به هنرمندان اجازه میدهد تا خود را در تجارب هیجانی بسیار شدید (آنچهای. ماسلو[13] از آن تحتعنوان "تجارب اوج" یاد میکند) نوطهور سازند.
«ضربه یا اثر» موفق در زمانی که جریانهای فرهنگی محلی دارای تقاضای فراوان هستند، بهگونهای که جستجوی هنرمندان با جستجو برای هویت فرهنگی کشور، مردم و نخبگان حاکم، همزمان میشود.
3. گرافیتی در جهان عربی: امروز
در جهان عرب، گرافیتی بهسرعت طی دورهی جنبشهای اجتماعی و جمعی خشن که تحتعنوان بهار عربی شناخته میشوند، توسعه یافت. در اوایل دههی 2010، جهان عرب شامل 23 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا، به وسیله مجموعهای از انقلابها و جنگهای داخلی به حرکت درآمد. در 20 کشور عربی، تحولات منجر به تغییراتی در حکومتها و حتی فرمهای حکمرانی شد. نزدیک به 330 میلیون نفر که جمعیت جهان عرب را تشکیل میدادند، تغییرات اجتماعی ژرفی را تجربه کردند (Siobhán, 2021).
گرافیتی نقش برجستهای در رویدادهای بهار عربی ایفا کرد. جنگ اطلاعات بر علیه نیروهای محافظهکار بر روی دیوارهای شهرهای عربی آشکار شد. شعارها، کارتونهای سیاسی و پوسترهایی که مستقیماً بر روی دیوارهای گچی یا بتنی چاپ میشدند همراه با شبکههای اجتماعی همچون اینترنت تبدیل به صدای اصلاحگران شد. راههای سنتی تأثیرگذاشتن بر خودآگاه مردم نظیر روزنامهها، رسالهها، رادیو و تلویزیون بهوضوح راه را برای نوع جدیدی از رسانهی ارتباطجمعی باز کرد.
برای آگاهی بیشتر:
هنگامی که جوشوخروش انقلاب به پایان رسید و حسرت تخریب آنچه قدیمیست با ساخت واقعیتی جدید جابهجا شد، جنبش گرافیتی به مسیرهای متعدد تقسیم شد. برخی هنرمندان به کارکردن در سبک پوسترهای سیاسی ادامه دادند. برجستهترین مصداق این مسیر پوشاندن دیوار بتنی کرانه باختری بود. این سازه با ارتفاع 8 متر در ساحل رودخانه اردن قلمروهای فلسطینیان را جدا میکند و سمبلی از مبارزات فلسطینیان برای حقوقشان است. تقریبا تمام نمای دیوار با گرافیتی پوشانده شده است، برخی از این گرافیتیها سطوح بالای هنری را نشان میدهند (علیالخصوص یکی از قطعات نقاشی شده توسط نقاش معروف بنکسی) و برخی از آنها شبیه به خطوط ناخوانای بیمعنی هستند، اما همهی آنها سرشار از هیجانات قوی خشم و حزن هستند (تصویر4).
(تصویر 4. گرافیتی بنکسی در نزدیکی ایست بازرسی رام الله)
از سوی دیگر مثالهای روشنی از گرافیتیها هست که بهجای جلبتوجه همگان بهگونهای خاموش به جستجوی معانی عمیق هستند که این نوع دیوارنگارهها بههیچوجه غیرمعمول نیستند.
از سال 2018، شهرهای کازابلانکا و ربت در مراکش میزبان فستیوالهای بینالمللی گرافیتی بودهاند. رویدادهای پیشرو در میان این رویدادها جدار (بومهای خیابانی[14]) بوده که شامل گردهمایی سالانه هنرمندان فراوان بینالمللی و مراکشی در ربت است. همچنین فستیوال هنر خیابانی صباغه باغه[15] در کازابلانکا که توسط همان سازمان غیرانتفاعی EAC (البلواره) که از موسیقی معاصر و فرهنگ شهری در مراکش حمایت میکند، برگزار میگردد. توسعهی این فستیوالها و دیگر فستیوالها با بودجهی حکومت مراکش در همکاری با نهادهایی نظیر ماروک تلکام[16]، آکادمی هنرهای زیبای کازابلانکا[17] و مراکش بینالی[18] صورت میگیرد. [آنها] با دنبال کردن اکثر مراکز توریستی، حتی در شهرهای کوچکتر نظیر صافی و الصویره، فضاهای شهری و حمایت مالی خود را در اختیار هنرمندان گرافیتی گذاشتهاند. اکثر آثار در این حوزه در سطوح بالایی از این حرفه و توسط هنرمندانی صورت میگیرد که رودرروی چالشهای تکنیکی بیهمتا و پیچیدهاش میایستند و آنها را حل میکنند. به عنوان مثال برای فستیوال مراکش بینالی در سال 2016، گیاکومو بوفارینی[19] (با نام مستعار ران[20]) هنرمند ایتالیایی، نقاشی دیواری غول پیکری به ابعاد 6400 متر مربع کشید. وی دو شمایل را در دو سوی متقابل یک رود باریک رو به روی هم کشید که ظاهراً دارند تلاش میکنند با یکدیگر ارتباط بگیرند. این نقاشی دیواری تنها یک دیوار را نمیپوشاند بلکه کل میدان ملاحسن را در شهر ساحلی الصویره میپوشاند (تصویر5).
(تصویر 5. دیوارنگاریای از گیاکومو بوفارینی (معروف به RUN) برای فستیوال مراکش بینالی 2016)
اگرچه این جریان هنر خیابانی به جهت وابستگیاش به ساختارهای فدرال و شرکتی، پتانسیل اصلی خود را برای مبارزه و مقاومت از دست میدهد، اما خلق نقاشیهای دیواری غولپیکر، پیچیده و گرانقیمت را ممکن میسازد.
قاهره در مصر مثالهای برجستهای از آثار گرافیتی خطاطی را نشان میدهد. بهتر است بدانیم که خطاطی عربی پدیدهای ممتاز در جهان هنرهای زیبا است. زبان عربی کلاسیک در بسیاری از مناطق بهعنوان زبان مقدس قرآن دارای احترامی بسیاری در نظر گرفته میشود، و همین موضوع توسعهی خطاطی را برای قرنهای متمادی برانگیخته کرده است. ظرافت، تنوع و هارمونی حروف الفبای عربی را تنها میتوان با خطاطی هیروگلیف چینی مقایسه کرد. اما در اینجا، چنانچه در بسیاری از دیگر طرق، دوگانگی و بافت مغایر فرهنگ عربی مدرن تحتتأثیر واقع شده است. تاریخ قرنهای متمادی خطاطی عربی که شدیداً با اسلام مرتبط است، به آن سایه مسلمی از دینمداری محافظهکارانه میبخشد. بهعنوانمثال اثر هنرمند تونسی السید در محله زبالین قاهره را بنگرید. نام اثر «ادراک» است و قطعههای نوشته خطاطی عربی بر روی ساختمانهای متعددی نقش میبندد، به شکلی که این نوشته را بهصورت یک کل تنها میتوان بر روی نقطه خاص بالای تپه مجاور مشاهده کرد. نوشته، کلمات قدیس مسیحی آنازیوس را بازگو میکند: «اگر کسی بخواهد که نور خورشید را بهوضوح ببیند، باید ابتدا چشمهای خود را پاک کند» (تصویر 6).
(تصویر 6. نقاشی دیواریای از هنرمند تونسی السید در منطقه زبالیین قاهره)
پادشاهی اردن هاشمی از جمله کشورهایی است که بدون تغییری در فرم حکومت، از بهار عربی نجات یافت. بااینحال هنر گرافیتی در امّان، پایتخت اردن، شکوفا بوده و میوه زیبایی به بار میآورد. بهتر است بدانیم که هنر خیابانی در اردن تحت کنترل حکومت سختگیرانهتری نسبت به سایر کشورهای عربی است، اما به شکل متناقضی این موضوع آنها را در مضیقه قرار نمیدهد؛ بلکه بهجای آن اصالت گرافیتی را بر میانگیزد. امّان برای سالهای متمادی میزبان فستیوال هنر خیابانی بلدک[21] و فستیوال هنرهای شهری که تئاتر البلد با همراهی Deutsche Gesellschaft für Internationale Zusammenarbeit(GIZ) آن را سازماندهی میکند، بوده است. اولین سری این فستیوال در سال 2012 اتفاق افتاد. در سالهای 2019 و 2020، این فستیوال در دو مرحله اجرا شد - مرحله اول بهصورت آنلاین (به دلیل پاندمی کرونا) اجرا شد؛ اما بعد از آن بهترین آثار با حمایت کنسولگری فرهنگی بریتانیا[22] و شهرداریمان بزرگ[23] در خیابانهای امّان منتشر شد (Gröndahl, 2013).
برای آگاهی بیشتر:
آنسوی دیوارهای اردوگاه الدهیشه (اردوگاه پناهندگان فلسطینی): از تصویرسازی محلی تا فراملیتی
آثار این فستیوال نظیر آثار فستیوالهای مراکشی، بسیار ملایم به نظر میرسیدند. این آثار فوران هیجانات نبودند؛ اما در عوض بازنماییهایی از مسائل فعلی جامعه نظیر مهاجرتهای دستهجمعی، بحرانهای محیطزیستی، جستجوی هویت ملی و نظایر اینها بودند. تقریباً تمام آثار بر مبنای یک یا چند سبک قدیمی غربی (قرن بیستمی)- از سوررئالیسم تا هنر پاپ و هایپر رئالیسم - را شامل میشدند. در نتیجه خیالی از کنارهگیری رخ میدهد، هنرمندان گویا جایگاه مشاهدهگر را برمیگزینند که جزوی از جریان رویدادهای واقع نیستند، اما این جریان را از جایی بیرون از زمان و فضای واقعی در نظر دارند.
بااینحال، در میان نقاشان گرافیتی امّان میتوانید مؤلفانی را پیدا کنید که به دنبال تلفیقی از مناسبت و پیشهوری، سنت و نوآوری، هویت فرهنگی و صدای جهانی هستند. برای مثال نقاشی دیواریای از نقاش گرافیتی راندا ابو رامه ارجاع میدهد به مبارزه فلسطینیان برای حق بازگشت. او به شکل واقعگرایانه کلیدی طلایی را ترسیم کرد که با شعری خوشنویسی شده از شاعر فلسطینی محمود درویش ترکیب شده بود: «من اهل آنجا هستم و خاطراتش از آن من است.» درعینحال برای تزیینات گوشههای نقاشی دیواری از سوزندوزی ترتیز فلسطینی الهام گرفته است (تصویر 7).
(تصویر 7. دیوارنگارهای از هنرمند اردنی راندا ابو رامه)
اثر دیگری از هنرمندی با نام مستعار واوی 9-1[24] که اندازه کوچکی دارد (و بر روی چارچوب ترنسفورمر برق شهری کشیده شده است) نشان رپر بریتانیایی-آمریکایی درگذشته، MF Doom را نمایش میدهد. نصفه دیگر نقاشی دیواری شامل این مصرع از موکتا[25](رپر فلسطینی) میشود: «پیرهنت رو توی شلوارت بگذار» (فلسطینیهایی که از مرز جداکننده دو کشور اسرائیل و فلسطین میگذرند باید این کار را انجام دهند تا نشان دهند که اسلحه مخفی نکردهاند). این نوشته به خط باستانی "کوفی" است که به شکلی عالی با فرمت مسطیلگونه زمینه اثر هماهنگ است (تصویر8).
(تصویر 8. دیوارنگارهای از هنرمند اردنی واوی)
متأسفانه، هنرمندان گرافیتی معاصر، بسیاری از میراث سنتی عربی در حوزهی هنرهای بصری را هنوز استفاده نکردهاند، هر چند برخی پدیدههای قابلتوجه این میراث به طور چشمگیری با چندفرهنگگرایی طعنهآمیز که جزءلاینفکی از گرافیتی است، هماهنگ است. بهعنوانمثال، مینیاتورهای کتب عربی از دوره پیشامغول، مانند آثار یحیی بن محمود الواسطی و سایر نگارگران مقامات الحریری، شدیداً با بیان احساسات هنر خیابانی معاصر هماهنگ است (تصویر 9).
(تصویر 9. دیوارنگارهای اثر شرکتکنندگان در فستیوال بلدک)
در نتیجهگیری این مطالعهی کوتاه، امیدواریم که توسعهی گرافیتی عربی را بهزودی بهمثابهی مصداقی از اینکه چگونه تئوری، تاریخ فرهنگی و عمل مبارزه اجتماعی مسیرهایی را مییابند تا با یکدیگر همکاری کنند، شاهد باشیم.
[1] Mexican Muralism
[2] José Clemente Orozco, Diego Rivera, and David Alfaro Siqueiros
[3] Porfirio Díaz
[4] Gerardo Murillo Coronado
[5] Dr Atl
[6] Xavier Guerrero
[7] Fernando Leal
[8] Carlos Mérida
[9] Rufino del Carmen Arellanes Tamayo
[10] mestizo people
[11] Aztec codices
[12] Bonampaca
[13] A. Maslow
[14] Toiles de rue
[15] Sbagha Bagha
[16] Maroc Telecom
[17] Casablanca Academy of Fine Arts
[18] Marrakech Biennale
[19] Giacomo Bufarini
[20] RUN
[21] Baladk
[22] British Cultural Consulate
[23] Greater Amman Municipality
[24] wawi9_1
[25] Mukataa
دیدگاه خود را بنویسید