نوشته: ایلیر محرمی، آلبانا کراسنیکی، آتلانتا بالیدماج

ترجمه: پارسا شامحمدی

این اثر به هنر نقاشی‌های دیواری و گرافیتی­‌ها در کوزوو و صربستان می‌پردازد. آیا گرافیتی سیاسی است یا غیرسیاسی؟ آیا نقاشی‌های دیواری در کوزوو و صربستان به موضوعات سیاسی مشابهی می پردازند؟ آثار هنری چقدر تاثیر دارند؟ گرافیتی­‌ها و نقاشی‌های دیواری هم در کوزوو و هم در صربستان بیانگر فرهنگ هستند. در صربستان، تصاویر ترسیم شده رهبران جنگ بر روی دیوارهای ساختمان‌های سراسر کشور وجود دارند. موضوعات جنگ اخیر چگونه در کوزوو ارائه شده‌اند؟ آیا موضوعات اجتماعی واقعی بر ترسیم نقاشی‌های دیواری تاثیر می‌گذارند؟ گرافیتی‌­ها و نقاشی‌های دیواری در کوزوو با نقاشی‌های دیواری در صربستان متفاوت هستند. صرب‌ها هنوز هم موضوعات جنگ را در گرافیتی‌­ها و نقاشی‌های دیواری به تصویر می‌کشند، اما در کوزوو، موضوعات آزادتر هستند و همچنان سوبژکتیو بودن خود را نسبت به موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقیِ جاری حفظ کرده‌­اند. 

گرافیتی 

نقاشان گرافیتی­ها و نقاشی‌های دیواری در کوزوو در رابطه با امکان بیان افکار شخصی خود در آزادی مطلق زندگی نمی‌کنند، اما همچنان هرچه عمیق‌تر در موضوعات سیاسی فعلی کشور فرو می‌روند. بیشترِ مسائل مطرح‌شده بر زندگی اجتماعی و اقتصادی تاکید دارند، مانند مسائل مربوط به گروه‌هایی مانند جامعه LGBTQ+. چند دهه پیش، گرافیتی­‌ها و دیوارنویسی­‌های ساده، که اغلب جمعیت زیادی در کشور خواهان آنها بودند، اعتراض یا ستایش را به تصویر می‌کشیدند، گاهی اوقات این آثار همراه با تصویر/ نقاشی، شب­‌هنگام در بزرگ‌ترین شهرها ظاهر می‌شدند، در حالی که مولفان آن‌ها، به دلایل بسیاری، ناشناس باقی می‌ماندند.

این شکل ابتدایی چیزی بود که بعدها به هنر نقاشی دیواری تبدیل شد. در آن زمان، هیچ قانون یا مقرراتی وجود نداشت که هنرمندان با استعداد، آماتورها یا متخصصان را قادر سازد تا به شکل قانونی از طریق هنر نقاشی دیواری، احساسات خود برای یک واقعه، احترام به هر شخصیت، بدبینی، نگرش مثبت یا شوخ‌طبعی برای هر رویداد، و یا حتی دادن یک پیام ساده را بیان کنند.

امروزه هنر نقاشی دیواری قانونی است، به خصوص در محیط‌های شهری، تشویق می‌شود. در کوزوو، در حال حاضر چندین سازمان غیر دولتی وجود دارند که هنرمندان جوانی را گرد هم می‌آورند، که با مهارت‌های خود فضای خاکستری ساختمان‌های نیمه‌ویران یا زیرگذرها، حصارهای بتونی در نزدیکی خیابان‌ها، و دیوارهای موسسات یا کافه‌تریا ها را تزیین ‌کنند. در کوزوو، سازمانی که شدیدا مشغول این کار است، سازمان مورال فِست[1] می‌­باشد، که در سال ۲۰۱۶ به عنوان یک پروژه هنری به وجود آمد که شکل امروزی این انجمن بعدها از آن ایجاد شد. 

از طریق نقاشی‌های دیواری، مورال فست از هنر به عنوان شکلی از سخنرانی و ترویج عدالت اجتماعی استفاده می‌کند. آیا هنر در این مورد این قدرت را دارد که دو ملت، یعنی صرب‌ها و آلبانیایی‌ها را متحد سازد؟ آیا هنرمندان خودشان فکر می‌کنند که این کار ممکن است؟ دو ملت در تضاد با یکدیگرند، اگر چه از طریق هنر می‌توانند اتحاد را احساس و به خوبی زندگی کنند. هیچ چیز نباید در مورد آنچه که در کوزوو در طول جنگ گذشته اتفاق افتاد فراموش شود، اما نسل‌های جدید، امروز باید در مورد آینده دو کشور و هم‌کاری صلح‌آمیز فکر کنند. پل‌های هنری، به خصوص نقاشی‌های دیواری و گرافیتی­‌ها، می‌توانند به این راه‌حل کمک کنند تا امکان‌­پذیر شود.

به نظر می‌رسد که هنرمندان صرب هنوز در حال و هوای سال‌های 1998-99 زندگی می‌کنند، آثار هنری آن‌ها نشان‌دهنده تاثیر واضح سیاست‌های محلی است. این امر به بهترین نحو با خلق نقاشی دیواری راتکو ملادیچ، در مرکز بلگراد، که دو نقاشی دیواری دیگر نیز در آن حوالی به نمایش گذاشته شده‌اند، مورد تاکید قرار می‌گیرد. نقاشی­‌های دیواری دیگر شامل: نقاشی دیواری فرمانده چتنیک در جنگ جهانی دوم، دراژا میهایلوویچ، و دوک صربستان در طول جنگ جهانی اول، ژیووجین میشیچ است. فیگور میهایلوویچ بر روی دیوار کناری همان ساختمان مسکونی یعنی جایی که نقاشی دیواری ملادیچ اکنون چهار ماه است که روی آن قرار دارد، کشیده شده‌است در کنار پرتره میهایلویچ، ابیات آهنگ چتنیک با عنوان "همه نگهبان هستند" نوشته شده‌است.

در همین حال، فیگور میشیچ بر روی ساختمان دیگری در مقابل آن کشیده شده‌است. پرچم صربستان نیز همراه با آن نقاشی شده‌است. از زمانی که مولفانی ناشناس، نقاشی دیواری ملادیچ را چهار ماه پیش نقاشی کرده‌اند، شهروندان چندین بار بر روی آن نقاشی کرده‌اند، اما نقاشی دیواری همیشه ظرف چند ساعت به حالت اولیه خود بازگشته است. هنر نقاشی دیواری از قبل از جنگ در کوزوو به عنوان روشی برای زیبا کردن مناطق خاکستری شهر و گسترش پیام‌های سیاسی استفاده می‌شده‌است. این نقاشی‌های دیواری مفهوم آزادی بیان و میزان تاثیر هنرمندان سیاسی بر خلق نقاشی‌های دیواری در کوزوو را نشان می‌دهند. بسیاری از رژیم‌های سیاسی از هنر برای اهداف سیاسی استفاده کرده و به استفاده از آن ادامه می‌دهند و آگاهانه از هنر برای شکل دادن آگاهی مردم خود استفاده می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از جنبش‌های مقاومت نیز همین کار را می‌کنند، که اغلب نتایج زیبایی‌شناختی بسیار بهتری نسبت به آنچه دولت تولید می‌کند دارند. قدرت‌های سیاسی تا حد زیادی زمینه‌­های مختلف تاریخ هنر را شکل داده‌اند و آن دسته از هنرهایی که از گذشته باقی مانده‌اند امروز به این دلیل اینجا هستند که قدرت‌های سیاسی به آنها اجازه داده‌اند. 

بنابراین، می‌توانیم بگوییم که تاریخ هنر و تاریخ گرافیتی‌­ها و نقاشی‌های دیواری با رژیم سیاسی مربوطه منطبق است. زمانی که رژیم سیاسی شروع به تولید ابژه‌­های زیبایی‌شناسانه می‌کند، سعی می‌کند آن‌ها را ابدی کند. ما سیستم‌های سیاسی و ایدئولوژی‌ها را منحصرا با یک سری از اظهارات مختلف شناسایی نمی‌کنیم، بلکه کل تجسم زیبایی‌شناختی آن‌ها را به عنوان یک کل در نظر می‌گیریم، که در این صورت ما متن را نیز در زمینه زیبایی‌شناسی قرار می‌دهیم. می‌توانیم بگوییم که هر سیستم سیاسی را در لحظه مورد نظر می­توان به کمک نشانه‌­ها با تجسم زیبایی‌شناختی آن فهرست­‌بندی کرد. از سوی دیگر، نمی­‌توان به عنوان یک کل در مورد عملکرد هنر در چارچوب سیاست که به حوزه تبلیغات یا گسترش رتوریک خاصی تعلق دارد، سخن گفت. این رابطه بین هنر و سیاست ساختاری است. سیستم سیاسی شامل تجسم­‌های زیبایی‌شناختی آن است که در آن رابطه بین رهبر و پیروان او تا حد زیادی توسط سیستم زیبایی‌شناختی شکل می‌گیرد که خلق آن با دقت بسیار انجام می‌شود. به عبارت دیگر، اگر بخواهیم در مورد سیاست صحبت کنیم، نمی‌توانیم زیبایی‌شناسی را نادیده بگیریم، و برعکس، هر جنبه از زیبایی‌شناسی به ناچار سیاسی شده‌است. هر دوی این مفاهیم، زیبایی‌شناسی و سیاست، نمی‌توانند به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند، بلکه مفاهیمی هستند که به مثابه یک کل عمل می‌کنند. هر سیاست تجسم زیبایی‌شناسانه خاص خود را دارد و هر زیبایی‌شناسی مقدم بر سیاست است. نگرش‌های زیبایی‌شناختی در طول زندگی کسب می‌شوند، در حالی که خلق آن‌ها از طریق سیستم‌های آموزشی مختلف انجام می‌شود، که منطقا، مشروط به رژیم سیاسی هستند.

رابطه هنر گرافیتی و نقاشی‌­های دیواری با آزادی­خواهی و تاثیر اجتماعی

با توجه به دیدگاه زیبایی‌شناسانه، هنرمند عرضه‌­کننده تجربه زیبایی‌شناختی است، از جمله این تجربه می­‌تواند برای خنثی کردن یا تغییر حساسیت زیبایی‌شناختی بیننده در نظر گرفته شده‌باشد. سوژه تجربه زیبایی‌شناسی ارباب است، در حالی که هنرمند خدمتکار است. این بدان معنی است که هنرمند وظیفه ارائه محتواها، تم‌ها، انگیزه‌ها، روایات و غیره­ای را دارد که توسط قدرت‌های مذهبی یا سیاسی تعیین می‌شوند. امروزه این هنرمند با موضوعات مورد علاقه عموم مردم سر و کار دارد. دیدگاه دموکراتیک، می‌خواهد در هنر بازنمایی مسائل، موضوعات مختلف، مناقشات سیاسی و گرایش‌های اجتماعی­ای را بیابد که مردم در زندگی روزمره با آنها سر و کله می زنند. سیاسی کردن هنر اغلب به مثابه پادزهری برای موضع زیبایی‌شناختی صرف است که ظاهرا لازم می داند هنر به سادگی زیبا باشد. 

ما می‌توانیم در مورد این موضوع در صربستان بیشتر صحبت کنیم، چرا که گرافیتی‌­ها و نقاشی‌­های دیواری تاثیر عمومی بیشتری دارند، در حالی که در کوزوو، درباره هنر نقاشی‌های دیواری و گرافیتی­‌ها، برعکس این موضوع غالب است، اما لزوما هر بار هنرمندان از موضوعات آزاد در نقاشی‌های دیواری استفاده نمی‌کنند.

(تصویر1) این نقاشی دیواری، که در یک پس‌زمینه نارنجی محض، دو فرد بسیار خاص، به گرمی یکدیگر را در آغوش گرفته‌اند، در حال حاضر فضایی را در محوطه دانشگاه به خود اختصاص داده است. این تصویر جامعه LGBTQ+ را در کوزوو بازنمایی می­کند.

تصویر1. نقاشی دیواری «Dashuri eshte Dashuri eshte Dashuri»(Love is Love is Love) بیرون دانشکده فلسفه در دانشگاه پریشتینا، کوزوو. 

 این تصویر قرکیکا و مصطفی را نشان می‌دهد که از طریق این نقاشی دیواری در حافظه جمعی پریشتینا جاودان شده‌اند. قرکیکا زنی ترنسجندر و آشکالی[2] است که مردم آلبانی و بخصوص جامعه LGBTQ+ او را به خوبی می‌­شناسند. کنشگری‌­های وی عمدتا شامل حوزه­‌های حضور داشتن در قدرت و شجاعت به چالش کشیدن هر هنجار اجتماعی و بیان هویت جنسی خود در مواجهه با انکار و نابودی سیستماتیک است. دوستی بین قرکیکا و مصطفی، و عشق خالصشان به جامعه LGBTQ+، اکنون می‌تواند الهام‌بخش همه ساکنان پریشتینا باشد که از نزدیکی دانشکده فلسفه پریشتینا، جایی که این نقاشی دیواری کشیده شده‌بود، عبور می‌کنند. بخش ترکیبی این نقاشی دیواری، گرمای عشق صمیمانه بین دو مرد را نشان می‌دهد. یکی چشم‌هایش را بسته در حالی که دیگری گرما را با چشمان بازش تجربه می‌کند. رنگ نارنجی در پس‌زمینه، تجسم گرما و لطافت بین آن‌ها، را نشان می‌دهد. آناتومی آنها با هنر واقع‌بینانه‌ای خلق شده است که حتی بر زیباترین جزییات ساختمان عضلانی تاکید دارد. هنر خیابانی می‌تواند بازتابی از این باشد که چه کسی در چشم عموم خواهد بود و به یک جنبش تبدیل شود. در واقع تاملی­ست بر آنچه که مطرودان می‌توانند به ما بیاموزند، اگر ما مایل به گوش دادن باشیم. این یک مداخله هنری است که با نقاشی دیواری آغاز می‌شود و بر زمان به چالش کشیدن مطرود شدن و پاک شدن جنسیت، اقلیت‌های جنسی و قومی از فضاهای عمومی تاکید می‌کند. هنرمندان مردم را دعوت می‌کنند تا بررسی کنند که روابط به ظاهر غیر معمول می‌توانند به ما در مورد احترام، همبستگی و انسانیت مشترک­مان چه چیزهایی را بیاموزند.

(تصویر2) این اثر از ابراهیم کودرا در نزدیکی کاخ جوانان در پریشتینا واقع شده‌است. تاریکی، زشتی و یکنواختی خشن یک فلز زنگ‌زده که کابل‌های برق پشت آن قرار دارند را می‌شکند. این نوازنده با سر رباتی، علاوه بر نواختن اصواتی با ساز، سخنرانی‌هایی در مورد موسیقی آلبانیایی ارائه می‌دهد، که الهام معنوی آلبانیایی که کودرا داشت را نشان می‌دهد. 

تصویر2. «Fyelltari»، نقاشی دیواری اثر ابراهیم کودرا در پریشتینا.

این نقاشی دیواری با رنگ‌های سرد و اخرایی بیانگر ذات هنری نیرویی عمیق با شهود است و مثالی­ست فراتر از زمانی که هنرمند در آن زندگی می‌کرد. اما، حتی امروز، این محرک با روح هنر کوبیسم باعث می‌شود که مردمک چشم گَزیده شود.

 کودرا می­پرسد:"چند جریان هنری وجود دارد؟ تنها دو تا از آنها وجود دارند و در یونان توسط ارسطو و افلاطون به وجود آمده‌اند."اما، طبق نظر ارسطو، طبیعت قابل تقلید نیست، کامل نیست و انسان نمی‌تواند این کار را انجام دهد. پس، برای هنرمند راهی باقی نمی‌ماند جز اینکه که طبیعت را بگیرد و آن را مطابق سلیقه خود بازسازی کند. در مقابل، افلاطون فکر می‌کند که لذت انسان این است که از طبیعت تقلید کند. تفسیر طبیعت و خلق سمفونی‌های آن توسط هنرمند، ما را به سوی چیزی زیبا سوق می‌دهد که کودرا آن را می‌ستاید.

روح بزرگ او از کشوری ویران و کوچک در این نقاشی دیواری، دیده می‌شود، فرهنگ و میراثی که از طریق این رسانه منتقل می‌شود میهن‌پرستی هنری­ای را خلق می‌کند. این ثابت می‌کند که هنرمند در هر کجا که باشد، وطن، میراث و فرهنگش را در قلب خود حمل می‌کند. کودرا می‌­گوید: "وقتی من مردم، یک سنگ از آلبانی و یک سنگ از کوزوو می‌خواهم که بر روی چوبه دار من قرار داده شود."چهره این نوازنده می‌تواند زندگی من، شما و ما باشد، این تصویر نمادی از کودرا است، اما در واقع این تصویر همه ما هستیم، چه در آن زمان و چه در زمان حال، انسان فرسوده بوده و ایده‌آل‌های او به سمت دنیای ربات‌ها در حرکت بوده اند. کودرا گفت: «پرورش هنر به معنای جوان ماندن است». تاثیر پابلو پیکاسو نیز در این اثر قابل‌توجه است.

(تصویر3) نقاشی دیواری با تصویر چهره ماندگار موسیقی آلبانی، نکسهمیچ پاگاروشا، به فضای پشت وزارت فرهنگ و نزدیک ارکستر فیلارمونیک کوزوو حیات می بخشد. این اثر را دو هنرمند اسپانیایی در چارچوب فستیوال "مورال فست" خلق کردند.

تصویر3. نقاشی دیواری خواننده آیکونیک، نکسهمیچ پاگاروشا، در کوزوو. این نقاشی در پریشتینا واقع شده است. 

 این فستیوال با آثار خلق شده در طول سال‌ها، به شهرهای کوزوو رنگ می‌بخشد. جانبخشی‌­ای که در این نقاشی دیواری صورت گرفته، چهره زیبای این خواننده، چهره­ای از زنانگی، چهره‌ای خندان، دوستانه و انسانی را به تصویر کشیده است. این بانوی هنرمند با صدایی بلوری پدیده موسیقی آلبانی بود و هست.

به همان اندازه که آهنگ‌های او تکرارنشدنی‌­اند هنر، سرودها و ابدیت وی تقریبا الهی است. شُش‌های قوی او طیف وسیعی از صدا را برای موسیقی ایجاد می‌کنند که شما را در فضایی دوردست غوطه‌ور می‌سازد و در طول این سفر شما از صدای او نیرو می‌گیرید، فضای درونی روح را انباشته می‌کنید، احساس لذت می‌کنید، مسیرهای تجاربی را باز می‌کنید که قبلا هرگز احساس نشده‌­اند و ضمیر نیمه­‌هشیار شما را تغذیه می‌­کند. در این سفر، نیازی نیست که شما به قوانین موسیقی آشنا باشید چون خود ‏پاگاروشا ‏آزاد بود و آوا و صدای الهی را دنبال می‌کرد. این نقاشی دیواری، که یکی از خالقان آن هنرمند اسپانیایی آلبا فابر[3] بوده است، نمونه‌ای از جاودان­سازی شخصیت‌های فرهنگی در میادین است. این آثار در وهله اول گشایشی‌­ست در ما به عنوان یک ملت که به سوی حوزه فرهنگی بالغی صورت می‌­گیرد. مناطق اطراف بالکان باید هنر دیواری چند فرهنگی را به عنوان مثال خوبی از عملی صلح­‌طلبانه که سطح هنری، علمی و آموزشی را به عنوان میراث فرهنگی مثبتی بالا می‌­برند، در نظر بگیرند. این اثر که با دو رنگ ساخته شده‌، حاکی از نوستالژی زمانی است که این خواننده در اوج بود. لباس سنتی او، فرهنگ و قوم‌نگاری و کمکی که او از طریق آواز به کوزوو کرد را نشان می‌دهد. 

(تصویر4) بر روی این جعبه برق، هنرمندی به نام "موراتی" تلاش می­کند با انتخاب "جیغ" مونک، تصویر یک قطعه فلز را به یک اثر هنری تبدیل کند. برق در اینجا توسط دولت کوزوو تامین می‌شود و توسط این دولت نیز توزیع می‌شود. این اثر دارای مفهومی ایدئولوژیک از سوی موراتی بود

تصویر4. ارمیرا موراتی نقاشی «جیغ» مونک را بر روی جعبه برق می­کشد که این اثر روبروی ساختمان حکومتی کوزوو است. عکس از آنتیگونه ایسوفی.

در اصل، "جیغ" اثری اتوبایوگرافیکال است که براساس تصویری از مونک در زمانی که با دو تن از دوستانش بیرون بود، نقاشی شده است. او ایده اولیه این کار را در مدخل دفتر خاطرات خود در ۲۲ ژانویه ۱۸۹۲ ثبت کرد. او می‌نویسد که چگونه "ناگهان آسمان به رنگ خون درآمد" و "آسمان سوزان مانند خون و شمشیر بر فراز خلیج غمگین سیاه و بالای شهر آویزان بود".او خود را منجمد و "لرزان از اضطراب" توصیف می‌کند، در حالی که احساس می‌کرد " فریاد بی پایانی از طبیعت به گوش می‌رسد." آسمانِ گردبادی و غم افزا با رنگ‌های روشن و چشم‌انداز پیچ در پیچ، تجسم منظره­ای است که مونک در نقاشی خود توصیف می‌کند. هنرمند دنیایی را به تصویر می‌کشد که پر هرج و مرج است. در میادین اصلی کوزوو یا کوچه‌های تنگ، در گوشه و کنارهای مختلف و در فضاهای تاریک، نقاشی‌های دیواری بیشتری در مورد زندگی شخصی، اجتماعی و زیبایی‌شناختی هنرمندان وجود دارد که خود را از سیاست‌های جاری یا داستان‌های جنگ در گذشته رها می‌کنند.

 شما نمی‌توانید هیچ شمایل نظامی­ای از جنگ گذشته و یا هر نقاشی دیواری با نیت سوء یا توهین بین نژادی، را در فضاهای شهرهای کوزوو ببینید. شمایلی که موراتی از مونک الهام گرفته، که بدنش از پریشانی پیچ در پیچ منظره تقلید می‌کند، به شدت به هرج و مرجی که آن را احاطه کرده‌، وابسته است. خطوط پلی که تصویر را از راست به چپ برش می‌دهند با بقیه تصویر در تضاد کامل است، سازه­ای انسانی که تحت‌تاثیر پریشانی محیط اطراف قرار نگرفته است. به طور مشابهی، دو شمایل در پس‌زمینه، که شاید بازنمایی­ای از دو دوست مونش به حالت عمودی باشند، نشان می­دهد به همان اندازه تحت‌تاثیر جیغی که هنرمند احساس می‌کرد، قرار نگرفته اند. 

به نظر می‌رسد جدایی بین این دو بخش از تصویر، این واقعیت را تحت الشعاع قرار می‌دهد که شاید، این تغییر شکل در چشم‌انداز و فیگورها دیده نمی‌­شوند، بلکه همانطور که مونک در دفتر خاطرات خود توصیف می‌کند، احساس می‌­شوند (‏نه به مثابه چیزی که دیده می‌شود، بلکه به مثابه چیزی که احساس می‌شود)‏. این امر راه را برای تفسیر اثر به مثابه بازنمایی کش‌مکش درونی، اضطراب و سردرگمی هموار می‌سازد. این اثر نشان می‌دهد که مردم از سیاست، جنگ و تاریخ خسته شده‌اند. آن‌ها می‌خواهند فضاهای شهری با گرافیتی­های شاد و نقاشی‌های دیواری­ای بارنگ‌های روشنِ شاد و امیدوارکننده تزئین شوند

نقاشی­‌های دیواری از فیگور­های سیاسی در صربستان

در بلگراد صربستان، عکس این اتفاق با نقاشی‌های دیواری می‌افتد. آن‌ها فیگورهای آدمکش، نمونه‌های منفی، مجرمان محکوم به جنایات جنگی که در سراسر جهان شناخته­‌شده‌اند، و حتی محرکان و عاملان قتل‌عام در کوزوو را جاودان می سازند. (تصویر5) 

تصویر5. تصویر راتکو ملادیچ و فرمانده چتنیک در جنگ جهانی دوم، دراژا میهایلوویچ در بلگراد.

تصویر راتکو ملادیچ معروف به قصاب بوسنی در یک نقاشی دیواری در بلگراد به تصویر کشیده شده‌بود. چهره‌اش حالتی از خشم و حماقت داشت. لب‌های نازکش یخ­زده به نظر می‌رسد. کلاهی نظامی با پرچم صربستان بر سر او قرار داده شده‌ بود. او با دست راستش سلام نظامی می‌دهد. در حالی که در کوزوو از شخصیت‌های هنری، آموزشی و فرهنگی تغذیه می‌کنند، صرب‌ها بذر نفرت می‌کارند و مجرمان را غسل تعمید می‌دهند.

 با این حال، جهت­‌گیری بسیاری از جوانان صرب با تبلیغات سیاسی حکومت متفاوت است. برای مثال، در ۹ نوامبر، در روز بین‌المللی علیه فاشیسم، سازمان ابتکار جوانان برای حقوق بشر[4] در صربستان تلاش کرد تا نقاشی دیواری ملادیچ را پاک کند، اما پلیس این اقدام را متوقف کرد، به این دلیل که امکان درگیری بین حامیان و مخالفان وجود داشت. ملادیچ، فرمانده سابق ارتش صرب‌های بوسنی، توسط دادگاه لاهه به حبس ابد محکوم شده‌است. او به خاطر نسل‌کشی در سربرنیتسا، آزار و اذیت، جنایات علیه بشریت و دیگر جنایات جنگی که در طول جنگ بوسنی و هرزگوین مرتکب شده بود مجرم شناخته شد. ائتلاف حاکم در صربستان، به رهبری حزب پیشرو رئیس‌جمهور میلوشویچ، ارتکاب به نسل‌کشی در سربرنیتسا را انکار می‌کردند.

هنرمندان تنها یک زبان دارند، زبان روح، که این زبان همیشه جهانی بوده‌است، و به غریزه­ای باستانی تعلق دارد. زایندگی هنری با نیروی خلاق به پایان می‌رسد. هنرمندان هرگز نباید به چیزها به آن شکلی که هستند نگاه کنند، بلکه باید نگاهی کامل‌تر، ساده‌تر و قوی‌تر داشته باشند. جوانی روح و شکفتن بهار ابدیت از مشخصات آن‌هاست. 

در کنار پرتره میهایلویچ، ابیات آهنگ چتنیک با عنوان "همه نگهبان هستند" نوشته شده‌است. در همین حال، فیگور میشیچ بر روی ساختمان دیگری در مقابل آن کشیده شده‌است. پرچم صربستان نیز همراه با آن نقاشی شده‌است. از زمانی که مولفانی ناشناس، نقاشی دیواری ملادیچ را چهار ماه پیش نقاشی کرده‌اند، شهروندان چندین بار بر روی آن نقاشی کرده‌اند، اما نقاشی دیواری همیشه ظرف چند ساعت به حالت اولیه خود بازگشته است.

(تصویر6) امروزه، این نقاشی دیواری از پوتین در فضای سبزی در مرکز بلگراد واقع شده‌است. پوتین با عینک‌ آفتابی­‌ای که رنگ قرمز از کناره‌­های آن سرازیر است، دیده می‌شود.

تصویر6. نقاشی دیواری رئیس¬جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین در بلگراد، صربستان.

این اثر هنری سیاسی نیز تاثیر سیاسی هنرمندان صرب را نشان می‌دهد. اما ما باید افرادی را که به تصویر پوتین رنگ می‌پاشند و هنرمندانی که درگیری و نفرت را بر می‌­انگیزند، از هم جدا کنیم. این اثر هنری سیاسی یکی از چندین نمونه از نقاشی‌های دیواری طرفدار روس است که در بلگراد ظاهر شده و سپس در بحبوحه اشغال اوکراین دستکاری می‌شوند. در سمت چپ نقاشی دیواری پوتین، هنرمند ابتدا کلمه "برادر" را نقاشی کرد. سپس کسی اولین حرف از این کلمه را با جوهر آبی پاک کرد و کلمه "جنگ" را بر جای گذاشت. اخیرا، فردی ناشناس حامی روسیه حرف "B" را تغییر داده و حروف دیگر را با اسپری رنگ سیاه برجسته کرده‌است. شما می‌توانید حمایت برادرانه حکومت صربستان از روسیه را در روح آنها ببینید، زیرا آن‌ها روسیه را در فیگور "برادر بزرگ" می‌بینند. هنر و جنگ، تبلیغات را برمی‌سازند که در خدمت جنگ مورد بحث و اهداف شخصی فاتحان است. پرچم‌های صربستان و روسیه در پشت سر پوتین نقاشی شده‌اند. مدتی پیش، در بلگراد، اشغال اوکراین توسط روسیه توسط معترضان حمایت می‌شد. صربستان تنها کشوری در اروپا بود که چنین اعتراضاتی داشت، در حالی که کل غرب علیه روسیه قیام کرده‌بودند. صربستان به همراه بلاروس تنها کشورهای اروپایی هستند که تحریم‌هایی را بر علیه روسیه به دلیل حمله به اوکراین اعمال نکرده‌­اند. اما دوستی میان صربستان و روسیه به طور فزاینده‌ای پیچیده است. در شعار ذکر شده در بسیاری از این آثار هنری ملی " Brat" یا "برادر" به " Rat"، در زبان صربی به معنای "جنگ" تغییر کرده‌است.

نتیجه­‌گیری

چیزی که مورد توجه بوده و ارزش تاکید دارد این است که هنر، جهانی است و زبان آن به عنوان ابزاری برای تبلیغات به کار می‌رود، چه این تبلیغات معنوی باشند، چه تاریخی و چه برای جنگ. در کوزوو، هنرمندان از سیاست حکومت متنفرند و کمتر با آن سر و کار دارند. در حالی که در صربستان، هنرمندان درگیری بین دو کشور که در سال 1998-99 در جنگ بودند را بر می‌انگیزند. کوزوو از این مسئله آزاد شد و هیچ فیگوری از جنگ اخیر در آن دیده نمی‌­شود، هیچ قهرمانی هم بر دیوارهای شهرها به نمایش گذاشته نشده است.

 در نتیجۀ آثار نشان داده شده، ما نتیجه می‌گیریم که مردم صربستان، پس از پاشیدن رنگ روی تصویر پوتین، نمی‌خواهند با اندیشه نفرت و تحریک به جنگ زندگی کنند. در صربستان، مردم از هنر جدا شده‌اند در حالی که در کوزوو، مردم مجذوب هنر هستند.

[1] Mural Fest

[2] قومی آلبانیایی عمدنا ساکن کوزوو.

[3] Alba Fabre

[4] Youth Initiative for Human Rights