علیرضا اسکندرینژاد
(دکتری جامعهشناسی فرهنگی)
بنا بود جمعه 14 شهریور کنسرت رایگانی توسط همایون شجریان در میدان آزادی تهران برگزار شود. از زمان اعلام خبر برگزاری این کنسرت، موجی از واکنشهای عمدتاً منفی در شبکههای اجتماعی نسبت به برگزاری این کنسرت شکل گرفت. بخش بزرگی از واکنشهای منفی مربوط به حامیان سلطنتطلب اپوزیسیون بود. ادعای آنها در یک جمله چنین بود: «برگزاری این کنسرت عملیات فریب جمهوری اسلامی بر سرپوش گذاشتن بر مسائل و مشکلات خود و سرگرم کردن مردم است». البته که محافظهکاران داخلی نیز واکنشهایی منفی از جنس ترس از دست رفتن اسلام و احکام اسلامی نشان دادند اما صدای آنها چندان بلند نبود. با همة اینها، تا لحظة نگارش این مطلب، این کنسرت لغو شده است و مشخص نیست که امکان برگزاری آن مجدداً فراهم شود یا نه. فارغ از بحثهای فنی مربوط به چرایی لغو شدن این کنسرت (که سایرین بهتفصیل به آن پرداختهاند)، خط سیر این رویداد از زمان اعلام خبر برگزاری تا اعلام خبر لغو شدن آن، موضوعی بسیار اساسی را در خصوص دولت (مشخصاً در این متن مقصود از دولت قوه مجریه نیست بلکه مجموعهای از نیروهایی است که در امر حکمرانی دخیلاند) در ایران برملا میکند که میتوان از منظر جامعهشناسی سیاسی به آن پرداخت.
تصور بسیاری از افراد، ازجمله مردم و برخی از نخبگان، در خصوص دولت این است: «موجودی قدرقدرت، هماهنگ، یکپارچه و منظم که هرآنچه بخواهد را انجام میدهد». از این منظر، دولت بر همهچیز اشراف دارد و توانایی انجام هر اقدامی را دارد. بخشی از اپوزیسیون برانداز معتقد است که مشکلات و مسائل ایران نه ناشی از ناتوانی دولت که ناشی از خواست آن برای نابودی ایران است. از نظر بسیاری از گروههای اجتماعی نیز دولت موجودی توانمند در چپاول و غارت منابع است. دولت توطئه میکند، دسیسه میچیند و تلاش میکند تا مردم را از طرق مختلف فریب دهد تا اهداف خود را پی بگیرد. از منظر محافظهکاران داخلی و بخشی از نیروهای سیاسی بهاصطلاح متجدد نیز دولت موجودی همهکاره است. تلقی مجموعه نیروهای سیاسی پوزیسیون و اپوزیسیون این است که دولت توانایی و قدرتی نامحدود دارد.
این تلقی بیشتر ناشی از نظریات و خوانشهای کاملاً سنتی و کلاسیک از دولت است که آن را موجودی یکپارچه و قدرتمند تصویر میکردند. امروز، با توجه به تغییرات اساسی رویکردهای مرتبط با دولت، این تلقی سنتی و قدیمی بهکلی منسوخ شده است. در رویکردهای جدید، دولت دیگر نه یک موجود قدرقدرت، یکپارچه و منظم که موجودی لایهلایه با قدرتی محدود در برابر جامعه است. اینطور نیست که فرماندهان دولت (رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس، فرماندهان نظامی و سایرین) اراده کنند پس بشود. البته که رویکرد فرماندهان دولت در شکلدهی به جامعه مؤثر است اما دستورات مرکز فرماندهی دولت آنچنان که آنها میخواهند در جامعه پیاده نمیشود. این موضوع علل مختلفی دارد. اول اینکه نیروهای اجرایی دولت در میدان، خود از اعضای جامعهاند و تحولات اجتماعی و افکار عمومی بر آنها شدیداً اثر میگذارد. بنابراین دلیلی ندارد که دستورات ستاد فرماندهی را بهطور کامل اجرا کنند. ثانیاً در خود ستاد فرماندهی اختلافات اساسی در خصوص صدور فرمان وجود دارد و هر کدام از فرماندهان تلاش میکنند تا از طریق نیروهای میدانی خود بر جامعه اثر بگذارند. ثالثاً و مهمتر از همه آنکه جامعه در برابر دستورات دولت بیدفاع و تابع نیست. جامعه هم از طریق نیروهایی که درون دولت دارد و هم از طریق فشار بیرونی بر دولت، سعی میکند تا در تصمیمسازی و تغییر مسیر تصمیمات دولت عمل کند.
رویکرد «دولت در جامعه» که از آن صحبت کردیم نگاهی متفاوت به دولت و نقش آن دارد. از نظر جوئل میگدال، واضع این مفهوم، این فرض که تنها دولت قواعد را وضع میکند، و باید وضع کند، و تنها دولت ابزار خشوت را برای محبور ساختن مردم به پیروی از این قواعد در اختیار دارد، و باید داشته باشد، چیزی نیست جز دست کم گرفتن و بیاهمیت جلوه دادن مذاکرات غنی، تعاملات و مقاومتهایی که در هر جامعة بشری میان نظامهای قواعد گوناگون رخ میدهد. در این برداشت چنین فرض میشود که در جامعة بشری یک سازمان بسیار منسجم و پیچیده سلطه اندیشهای و عملیاتی فوقالعادهای بر همه صورتبندیهای اجتماعی دیگر در آن سرزمین اعمال میکند. رویکرد دولت در جامعه کمک میکند تا محدودیتهای دولت، خصوصاً دولتهای کشورهای جنوب جهان را بهتر بفهمیم.
دستکم این موضوع را میتوان در خصوص رویداد اخیر یعنی تصمیم به برگزاری کنسرت عظیم خیابانی و جلوگیری از اجرای آن مشاهده کرد. هر دو تصمیم ناشی از دستورات ستاد فرماندهی دولت بود. از طرفی شرایط برگزاری این کنسرت توسط بخشی از این ستاد فرماندهی فراهم شد و از طرفی برگزاری این کنسرت توسط بخشی دیگر از این ستاد فرماندهی با مانع روبهرو شد. فراهمکنندگان و مانعان برگزاری هر دو بخشی از بدنه فرماندهی دولت جمهوری اسلامی بودهاند. اگر خوانش توهمآلود مبتنی بر توطئه را کنار بگذاریم، مطابق نظر اپوزیسیون برانداز دولت جمهوری اسلامی حدأکثر منفعت را از برگزاری این کنسرت میبرد و نباید هیچ تلاشی برای لغو آن میکرد چراکه میتوانست با برگزاری چنین کنسرتی نمایشی از شاد بودن مردم علیرغم مشکلات بسیار ارائه کند و بر ناکامیهای خود سرپوش بگذارد. اما چنان نشد که اپوزیسیون در بوق و کرنا کرده بود. برخی از فرماندهان دولت از طریق نیروهای اجرایی میدانی خود عملاً از برگزاری این کنسرت در مکان توافقشده جلوگیری کردند و پیشنهاد دادند که این کنسرت در یک مکان قابل کنترل و محدودتر برگزار شود. این موضوع را میشود در بسیاری از پروندههای دیگر نیز دنبال کرد و نشان داد که دولت برخلاف تصور عامه مردم و برخی از نخبگان، بههیچعنوان موجودی یکپارچه و یکدست نیست.
بیشتر بخوانید:
2. «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟»؛ سفری در تاریخ و اندیشه برای یافتن ریشههای عقبماندگی
دیدگاه خود را بنویسید